Рет қаралды 11,062
در نشست چهل و چهارم دکتر عبدالکریم سروش به بخش«نومیدکردن وزیر مریدان را از رفض خلوت» از «داستان پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب» رسید و با بیت ۶۵۰ از مثنوی تصحیح دکتر موحد این جلسه را شروع کرد:
آن وزیر از اندرون آواز داد
کای مریدان از من این معلوم باد
که مرا عیسی چنین پیغام داد
کز همه یاران و خویشان باش فرد.
در ادامه « ولیعهد ساختن وزیر هر یک امیر را جدا جدا» مورد بحث قرار میگیرد چرا که وزیر بد عهد با اختلاف افکنی بین سران نصرانی در صدد برهم زدن اجتماع و وحدت آنهاست.
در ادامه داستان خشم و کینه وزیر تا به آنجا عمق پیدا میکند که خود را هم میکشد تا بتواند کینه درونیاش نسبت به نصرانیان را به نهایت برساند، چرا که بذر اختلاف را با دادن طومارهایی با دستورات مختلف بین آن جماعت میآفکند.
این نشست با بیت ۷۰۰ به پایان میرسد.
دو بیت آخر این نشست عبارت است:
پیش این شمشیر بی اسپر میا
کز دریدن تیغ را نبود حیا
زین سبب من تیغ کردم در غلاف
تا که کژخوانی نخواند بر خلاف