Рет қаралды 80
با شنیدن صدای نازک و دیدن خنده و حرکات بازوهای آقای دوشارلوس که می گفت: «نخیر، بغلی اش را که شربت توت فرنگی بود ترجیح دادم»، می توانستی با اطمینان پیش خود بگویی: «نه، این آقا از زنها خوشش نمی آید»، با همان اطمینانی که..به پزشکی امکان می دهد بیماری را محکوم به فلجِ کامل تشخیص دهد که شاید خود از بیماریِ خویش خبر ندارد و فقط لکنت زبانی از خود نشان داده، اما بر اساسش می توان گفت تا سه سال دیگر خواهد مُرد!
در جستجوی زمان از دست رفته
کتاب چهارم: سدوم و عموره
فصل دوم
قسمت سی و دوم