هستی عریان : شرح دیباچه مثنوی معنوی ، قسمت ۱

  Рет қаралды 4,461

Hastiye Oryan

Hastiye Oryan

Күн бұрын

Пікірлер: 17
@maryamshahbazi5304
@maryamshahbazi5304 3 жыл бұрын
🙏🏻🙏🏻🌺🌺🌺🌺
@jaanaan2847
@jaanaan2847 4 жыл бұрын
پیرجانم این سخنرانی شما رو باز هم گوش دادم و هر بار که گوش میدم برای من میشه همون نیایش با خدا. مخصوصا اون قسمت که فرمودید تمام این هستی که دارید می بینید سنگ ، درخت ها، حیوانات انسان ها ، ستاره ها و .... هر آنچه که در این جهان هستی هست، شما یک خط ببینید که در آن معنا نهفته است. فوق العاده زیبا بود.
@payman7233
@payman7233 4 жыл бұрын
با درود خدمت پیرجان و سپاس از همت بالای شما و همه عزیزان دست اندرکار برای تهیه مطالبی چنین دقیق و عمیق عرفانی همراه با رمزگشایی های منحصر به فرد و نشان دادن راه از بیراه و بیان حقایق برای همه سالکین که فقط میتواند از یک استاد و پیر راستین بر آید . نفستان گرم و سایه تان مستدام بر سر همه ما.
@Ali-bb5kd
@Ali-bb5kd 4 жыл бұрын
سلام پیرجان عزیز نفست گرم و سایه‌ات مستدام باد. ممنون از شما و همه زحمتکشان که این فرصت را ایجاد کرده‌اید و همچنان روشنگری های شما ادامه دارد.
@rosen1027
@rosen1027 4 жыл бұрын
پیرجان عزیزم سپاس برای این همه وقت و انرژی. امیدوارم زیر سایه پروردگار و راهنماییهای شما این مسیر پرفراز و نشیب را آنگونه که شایسته است طی کنیم.
@mikeakbari
@mikeakbari 4 жыл бұрын
با تشکراز زحمات پیر جان در رمز گشایی مثنوی برای ما. سایه تان مستدام.
@jaanaan2847
@jaanaan2847 4 жыл бұрын
ممنون پیرجان بابت وقتی که میزارید. خدواند به شما عمری طولانی عطا کند.
@علیجباری-ن5ب
@علیجباری-ن5ب 4 жыл бұрын
بسیار عالی.مثبت یک و طلب خیر برای برایتان.
@kathyhadipour8540
@kathyhadipour8540 4 жыл бұрын
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، آموزه هاي حضرت مولانا با رمز گشايي شما راه وصول يقين است پير جان .سايه ات مستدام 🕊
@pefaeghi
@pefaeghi 4 жыл бұрын
نفست حق است پیرجان. این راهی که شما می روید تا ابد بعنوان یک مرجع اصیل و پایدار در عرفان برای فارسی زبانان و حتی انشاالله برای غیر فارسی زبانان باقی خواهد ماند. این مطالب جداکننده عرفان اصیل از از عرفانهای ساختگی برای همه رهروان طریق خواهد بود. پاینده باشید . یا حق
@aghilehmirsadeghi2756
@aghilehmirsadeghi2756 4 жыл бұрын
آنجایی که سخن عمق و معنای عمیق دارد، کم لطفی است اگر در ظاهر بمانیم. در این بحر مواج شنا کردن مهارت می خواهد و معلم می خواهد تا در آن غرق نشوی.
@arezouham
@arezouham 3 жыл бұрын
از گفتار و سخن و زیباتون خیلی سپاسگزارم آموزشهاتون بر جان و دل می نشیند. من یک زرتشتی هستم و اسلام رو با تمام خوب و بدهاش گذاشتم کنار و در عرفان مولانا اسلامگرایی وجود ندارد ولی استاد گرامی معلومه که شیعه علی هستند چون وقتی اسم خلفا رو میاره برای علی حضرت میاره در حالی که مولانا و دیگر عرفا تمام هستی رو عریان و یک جور می دیدند
@pefaeghi
@pefaeghi 4 жыл бұрын
کلمات همیشه از بیان و انتقال حس واقعی قاصر است خصوصا وقتی موضوع بیان ارادت وجودی باشد. حقیقتا امکان نوشتن کامنت بر روی کلام حضرت پیر کاری است بسیار مشکل. ولیکن مراتب ارادت اینجانب را پذیرا باشید. یا حق
@faridroeen8904
@faridroeen8904 4 жыл бұрын
سلام و عرض ادب امید وارم از صحت کامل بر مور دار باشید من قبلاً معنی اشعار جناب حافظ شیرازی را که معنی میکنید چتر در بی راهه می روید چنانکه حافظ گفتن چرا آنطور معنی نمیکنید چرا کوشش میکنید که شعر را به ضم خود که خوش باشی معنی میکنید در در ازل حسنش ز تجلی دم هر شعر که سروده میشود از یک پرده در تر مقامات گفته شده مگر نمی‌دانید که انوار الهی در ازل خواست که اشکار شود از پرده غیب تجلی حق بیرون زد شما کجا کجا می‌روید که دل حافظ و مارا به تنگ می‌آورید عریان هستی اگر گپ از دم زدن عرفان باشد باید می نوشتی که نیستی عریان در برابر عقل کل فقط و فقط نیستی باید داشت هستی یک سالک برایش حجاب است من فیض مستقیم از حافظ میگیرم یعنی با روان و روح جناب شأن هم کلام می باشم کو شش کنید به افسوس به این میکنم که همه در قال بند مانده اگر مال در شما وجود دارد در آن صورت از دل بر خواسته در دل شنوده چنگ میزنند مگر شما کوشش کنید از معلومات کرده در طی سلوک کوشش کنید و وقتی شما پخته شدید دیگر سکوت اختیار میکنید میدانید خدا وند سکوت دارد خاموش است و بنده سالک باید خاموشی اختیار کند و دیگر خدا خواب ندارد هر سالک که معشوقه را بیدار دید عاشق هم باید خواب را بر خود کم و حرام کرد به مرتبه عشق می‌رسد و یا خدا نمی خورد و صوفی یا سالک خوردن را کم کند هر کس نمی تواند شتر را با آسانی که اولیا سروده مانی کند چون از مقام فنا فی شیخ شروع شده تا مقام فردیت که با رد واحد باشد شعر مطابق حیثیت همان مقام سروده چطور جرات می‌کنی با این نداشتن ریاضت خود را غوث زمان فکر کرده اول اینکه شعراش را معنی می‌کنی و دوم سرمایه ولایت و عرفان و معرفت و رحمت از مولانا یا حافظ شما خود را به شهرت ظاهری چند روزه دنیا اتکا میکنید بروید خود مولانا شوید و بروید راه حافظ را اختیار کنید این چه است هستی عریان اگر به عین الیقین نکاه کند دیگر هرگز به زبان قال صحبت نمیکنید بزرگان گفته اند که دل بمیرد در بدن ز گفتار بسیار اکر چه بود در عدن بسیار سفر باید تا پخته شود خامی از بار چه داری هستی عریان می‌کنی اگر مال داری پس نیستی عریان کن که برای عشق چه هست کار عاشقی را عاشق میداند چه داند آنکه اشتر می چراند از مجنون در خانه خاک شد بنده کی هستی فرمود وجنون لیلی پرسیده شد خدایت کدام است گفت مجنون هر آنکس که لیلی نام است من صحبت های شما را برای لحظه شنیدم به جای گشایش و فیض حکم آمد که دور شو برو به میخانه من بی ادبی نکردم هر آن چه صاحب دیوان گفت بگفتم همین لحظه حافظ فرمود که بگو با آن صاحب بال که ندارد شب خیزی مکر دم از عشق و عاشقی دارد هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعایشب و ورد سحری بود که شما ندارید می‌داشتید ساعت ها را به دل خود نه حافظ و مولانا ضایع نمی‌کردید همین لحظه حافظ فرمود غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که میخانه رفت و ببخبر آمد پس چه فایده از این صحبت و بلند پروازی به اشعار حافظ و سعدی که خود نداری اگر میداشتی به میخانه بی خبر بر نمیگشتی من که صحبت کنم پس طی سلوک هم دارم همین حالا فرمود که بگو به ناعریان نا هستی ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه روان نباشی می رهبر شوی در مکتب. حقایق و پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوشش که روی پدر شوی. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی این صحبت که حافظ با شما مرد در نزد او با این همه قتل و علم پسر یا فرزند او بگذار این مار ها خودت کوشش کن که زر شوی صاحب فیض شوی چه نامی سرمایه عرفان دیگران را قمار میزنی از خود چه داری همان را عرضه و پیش کن وسلام کار من نبود هر آن چه همین بزرگان گفته من به شما رسلنیدم و این حرف من قطعا اشتباه یا غلط نیست اگر کشف است یا تست استخاره باید مرد و امر صاحب حالی نه فال بیا در نقش بدن های اولیا به دل نه به زبان ما بیرون را ننگریم قال را ما درون را بنگریم حال را گفتن روح مارا دل تنگ کرده با این معنی های که خوداش میگوید نه ما و سلام با عرض ادب شرمنده ام من تحت امر اولیا حرف میزنم ما قفل را از برای صلاح الدین قلف گویم هر آن چه که است طلا در دوکان یا گودام بزنید بنام مو لانا من گنگ خواب دیده خلق تمام کر من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش میدانم این حرف را قبول نمیکنی و مرا نادان بی سواد بی معرفت بی عقل خوانی گفت قبول است هر رسد از دوست ما را نیکوست فرید رویین درخت سبز داند قدر باران تو خشکی قدر باران چه دانی
@faridroeen8904
@faridroeen8904 4 жыл бұрын
درست دقیق مطالعه کنید که برایت چه گفته اند بعضی مس یا غلطی کیبورد شده مثلا حال مال شده عاقلان پی نقطه نروند وقتی خواندی. میدانی که حافظ و مولانا شما دوست دارد که مرا دو ساعت امر مرده تا چیزی بنویسم برایت تا بدان عمل کنی ورنه راه شما و حافظ جدا هر چه دلت خواست باز بکن به حافظ تعلق ندارد
کتاب ممنوعه یازده دقیقه
1:52:03
کتاب خونه
Рет қаралды 534 М.
Маусымашар-2023 / Гала-концерт / АТУ қоштасу
1:27:35
Jaidarman OFFICIAL / JCI
Рет қаралды 390 М.
درس (۱) - مثنوی معنوی / دفتر اوّل
57:15
Dr. Mohammad Pakravan
Рет қаралды 32 М.