Рет қаралды 2,494
خواستگاری تنها یک پیشنهاد است؛ پیشنهادی که میتواند از جانب مرد باشد یا از سوی زن و یا به واسطه فرد دیگری از خویشان، دوستان و آشنایان؛ بیآنکه هیچ تحقیر و شکستی در میان باشد و یا دختر در خانه بماند و آرزوی گشایش بخت خویش را تنها از حضرت فتّاح داشته باشد و خود نقش و تحرّکی در این گشایش به عمل نیاورد……
اگر زن در جامعه، موقعیت صحیح اجتماعی خود را بازیافته و از موضع فعّالی برخوردار باشد، کارهای مربوط به خود را دنبال کند و نسبت به جامعه و مردها تعاون و همیاری صحیح اجتماعی را بیابد و روشن شود که موجودی است خانگی ـ اجتماعی ـ نه خانگی صرف یا در حدّ کارهای پایین و حاشیهای جامعه ـ دیگر این ناهنجاریهای اجتماعی پیش نخواهد آمد. در آن صورت لازم نیست که دختر در کنج خانه بنشیند تا مردی سراغش آید و خانه دربستهای را که جز فامیل و آشنایان، کمتر کسی از درونش آگاه است، با رمل و اسطرلاب بیابد و با جفر و طلسمات باز سازد.
آری، در جامعه بیمار ما پسران بسیاری به دنبال دختران شایسته و مناسبند، ولی آنان را نشناخته و نمییابند؛ از اینرو ناچارند با خجالت بسیار و بهطور سرّی از بقّال محلّه و قصّاب سرگذر یا عالم مسجد پرس و جو کنند، ولی باز هم راه به جایی نبرده و آگاهیهای لازم را به دست نمیآورند؛ زیرا متأسفانه خانهنشینی زن، این طلسم عفاف خیالی، بخت دختران را بسته و آنان را از موقعیت حقیقی خود دور ساخته است.
اگر زن موقعیت اجتماعی معقول و متعارف همراه با عفاف و پاکدامنی خود را بازیابد، به خوبی روشن میشود این حرفها که: «زن نباید پیشنهاد ازدواج دهد و تنها مرد میتواند خواستگار باشد و زن تنها میتواند خود را واگذار کند» با هزار و یک دلیل بیاساس گل و بلبلی اثبات نمیشود! جا دارد اندیشمندان جامعه و عموم مردم در چارهجویی این مشکلات بکوشند و به این حقیقت برسند که باید طلسم دختران دم بخت و یا بختبرگشته را شکست.
آن زمان روشن خواهد شد که خواستگاری تنها یک پیشنهاد است؛ پیشنهادی که میتواند از جانب مرد باشد یا از سوی زن و یا به واسطه فرد دیگری از خویشان، دوستان و آشنایان؛ بیآنکه هیچ تحقیر و شکستی در میان باشد و یا دختر در خانه بماند و آرزوی گشایش بخت خویش را تنها از حضرت فتّاح داشته باشد و خود نقش و تحرّکی در این گشایش به عمل نیاورد.
امّا اکنون دختران جامعه ما تنها در حدّ یک کالای مصرفی آماده عرضه میباشند؛ آن هم نه چون عرضه میوه که زمینه آشکار دارد، بلکه عرضهای پنهانی و خیالی، به این صورت که فردی بهطور تصادفی یا بهگونهای مرموز و سرّی به دختری توجّه پیدا کرده، بیاید و بپسندد یا رد کند و برود؛ زیرا زن و مرد در این انتخاب زمینه آشنایی و شناخت حضوری چندانی نداشتهاند.
در این نوع انتخاب، مرد از گزینش بیحضور و رؤیت و زن از پذیرش ناچار نسبت به این پیشنهاد ناپخته و بیمقدّمه رنج میکشند؛ چون معلوم نیست که چه میشود و چه نمیشود. مرد رنج میکشد؛ زیرا آشنایی کاملی با دختر متناسب با خود ندارد؛ و دختر نگران است؛ چون نه تنها با پسر آشنایی کامل ندارد، بلکه هیچگونه اقتداری در زمینه انتخاب دارا نیست. او تنها مضطرب است که خواستگار را بپذیرد یا رد کند؛ زیرا پس از این معلوم نیست که فردی دیگر زنگ خانه بخت او را به زودی به صدا درآورد و اگر هم ناشناختهای دیگر به اقبال او رو کند، معلوم نیست بهتر از فرد پیشین باشد و…
خواستگاری قدیم و جدید
در اینجا ممکن است گفته شود: بر اساس سیره جاری و تجربه عملی در جامعه، همواره شناخت دختران و امر خواستگاری یا تحقیق و آگاهی از یکدیگر توسط افراد فامیل و آشنایان، دوستان و همسایگان پیگیری میشده و کافی هم بوده است؛ به خصوص در جامعه امروز ما که رفت و آمد و معاشرتهای خانوادگی و حضور در صحنههای اجتماعی، از مدرسه تا دانشگاه و دیگر مراکز خصوصی و عمومی، جایی برای عدم شناخت و آگاهی در هیچ زمینهای باقی نمیگذارد و به راحتی میتوان تمام زمینههای لازم را دنبال نمود و دیگر نیازی به طلسمها و آفاق و اوراد و جفر و رمل و اسطرلاب نیست!
در پاسخ این برداشت باید گفت: اگرچه چنین سیرهای در جامعه وجود دارد و همگان نیاز خود را در امر شناسایی جهت ازدواج از همین راه تأمین میکنند، ولی مسأله مهم این جاست که با گسترش جامعه و افزایش مهاجرت و تشتّت و نقل و انتقال عمومی با تمام شتاب و تپش، این روش در جهت شناسایی و انتخاب فرد مناسب و دلخواه بهطور دقیق و به روش تحقیقی کافی نیست؛ زیرا اگرچه دختر و پسر به جهت مدرسه و دانشگاه یا دیگر مشاغل خصوصی و عمومی از خانه بیرون میآیند و زمینه شناخت اجمالی به راحتی فراهم میشود، ولی با این همه، زن در جامعه حضور فعّال و ملموس ندارد. جمعیتی از دختران در مدرسه، ورزشگاه، کارگاه، نمازجمعه، راهپیمایی و… مشاهده میشوند، ولی بهطور گسترده و همه جانبه در جامعه حضور ندارند و موارد برخورد و زمینههای کاری و عملی در تمام زوایا موجود نیست تا افراد با دیدی باز یکدیگر را در صحنه عمل و برخورد اجتماعی بیابند و از ساختار شخصیتی و موقعیت عملی یکدیگر آگاه گردند. معاشرتهای فامیلی و ارتباط با آشنایان و همسایگان نیز تمامی، حالت بومی دارد و پاسخگوی جامعه گسترده و مهاجر نیست.
آری، در جامعه دیروز ما که چه بسا افرادی پس از صد سال هم از روستایشان بیرون نیامده و نمیدانستند که جز ده پایین و بالا جای دیگری هم وجود دارد، ممکن بود آشنایان، فامیل و همسایگان در این امر مؤثّر باشند، ولی در جامعه باز و گسترده امروز که گاه همسایه همسایه را نمیشناسد و مردم هر شهر و محلّهای کم و بیش در جابهجایی و کوچ دایمند، دیگر نمیتوان این روشهای محدود را در شناخت و آشنایی کافی دانست و امر تحقیق و شناخت متقابل دختر و پسر را به تقدیر واگذار نمود.
منبع: زن؛ مظلوم همیشه تاریخ
آیت الله محمدرضا نکونام