قصه ظهر جمعه - قصه شب - کتاب صوتی - داستان های فارسی - هارون و باغبان پیر / شیر و روباه

  Рет қаралды 4,515

RADIO ZIBA

RADIO ZIBA

Күн бұрын

برای دسترسی به لیست کلیه قصه های ظهر جمعه لطفا روی لینک زیر کلیک کنید
• قصه ظهر جمعه - قصه شب ...
در داستان هاورن و باغبان پیر می شنویم که :
روزی هارون الرشید به همراه وزیرش، جعفر برمکی، برای گردش به باغی زیبا رفت. در باغ مشغول قدم زدن بودند که هارون سیب سرخی را بر شاخه ای بلند دید.
... آنها هرچه سعی کردند نتوانستد سیب را بچینند. پس به پیشنهاد هارون، جعفر پا روی شانه‌هایش گذاشت و بالا رفت تا سیب را بچیند. باغبان که از دور شاهد این ماجرا را بود، بسیار متعجب شد و از آنجا که بسیار آینده‌نگر بود، فکری به خاطرش رسید....
در داستان شیر و روباه می شنویم که :
در زمان‌های قدیم در بیشه ای شیری زندگی می کرد که بسیار قدرتمند بود. او بعد از مدتی بیمار شد و حیوانات و دوستانش او را رها کردند و رفتند. تنها روباه بود که در کنار شیر ماند.
روزی که شیر بسیار گرسنه بود% به روباه گفت که به پاس روزهایی که از ته مانده‌ی غذای من می خوردی، حالا برو و برای من شکاری بیاور. اگر بتوانی الاغی را شکار کنی، بسیار خوب است؛ چراکه خوردن مغز الاغ به من نیرو می‌دهد و موجب بهبودی حالم می گردد. روباه به سراغ شکار رفت و در راه الاغی را دید. نزد الاغ رفت و با حیله‌ی فراوان او را نزد شیر آورد....
*این داستان تلخیصی از حکایت شیر و روباه و الاغ از کتاب ارزشمند «کلیله و دمنه» است. برای دانستن ادامه ی ماجرا این کتاب را بشنوید.
** حکایت هارون و باغبان برگرفته از قصه‌های هزارویک شب است. داستان هزارویک شب به نقل از پادشاهی است به نام شهریار و روایتگر آن شهرزاد (دختر وزیر) است. بیشتر ماجراهای آن در بغداد و ایران می‌گذرد و داستان‌های آن را از ریشهٔ ایرانی و برگردانی از «هزارافسان» دانسته‌اند. اینکه داستان‌های هزارویک شب در اصل مشخص و روشن بوده باشند و تعداد آنها دقیقاً هزارویک بوده باشد، چندان واقعی به نظر نمی‌رسد. اما داستان‌های بسیاری به نام «هزار و یک شب» نوشته شده‌ است. به‌گفته علی‌اصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر، به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود، از پهلوی به عربی برگردانده شده‌ است. اصل پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفته‌ است. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروج‌الذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه‍.ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه‍.ق) مراجعه می‌دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزارویک شب با کتاب استر تورات استدلال می‌کند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شده‌اند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنان‌که حکمت می‌گوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمده‌ است.
*بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کرده‌ است و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزارویک شب را به اعراب و یونانیان نسبت می‌دهند، اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمی‌آورند، چنین می‌گوید: «هزارویک شب اصلیتی ایرانی دارد؛ چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.»
*برمکیان از دودمان‌های معروف ایرانی بودند که به روزگار خلافت عباسی در دستگاه خلافت، خوش درخشیدند. برمک لقب رؤسای آتشکده نوبهار در بلخ بود، و برمکیان را از این جهت می‌خوانند که پیشینیانشان دارای این عنوان روحانی بودند. اولین کس از این خاندان که در دستگاه خلافت عباسی نفوذ یافت خالد پسر برمک بود. وی جد برامکه بود و در روزگار وی دولت برمکیان به ظهور پیوست. در روزگار هارون‌الرشید، یحیی بن خالد برمکی وزارت یافت و برمکیان به سرعت مدارج صعود و سقوط را پیمودند؛ چنانچه یک بار هارون الرشید به اتفاق یحیی بن خالد و دو فرزندش فضل و جعفر به حج رفتند.
مداخله برمکیان در کارها موجب رشک خویشان خلیفه و اطرافیان دستگاه خلافت شد؛ چنان‌که هارون الرشید کمر به قتل آنان بست. در آغاز فرزندان یحیی مورد عنایت هارون بودند؛ ولی پس از چندی خلیفه ایشان را به زندان انداخت و دارایی‌هایشان را نیز به تاراج برد. دلیل این خشم ناگهانی را عشق جعفر پسر یحیی برمکی به عباسه، خواهر هارون، نوشته‌اند.
#کتاب_صوتی#قصه_ظهر_جمعه#قصه_شب
#قصه
#قصه_ظهر_جمعه
#Ghese_Zohre_Jomeh
#محمدرضاسرشار
#داستان_شب_رادیو
#قصه_شب
#قصه_شب_رادیو
#رادیو
#راه_شب
#داستان_فارسی
#راه_شب
#داستان_کودکانه_فارسی
#داستان_راستان
#حکایت_های_فارسی
#حکایت_های_ایرانی
#داستان_های_کوتاه
#داستان_های_فارسی
#داستان_های_صوتی
#حکایت_های_زیبا_ایرانی
#داستان_های_زیبا_ی_ایرانی
#حکایت_های_پند_آموز
#قصه_های_پند_آموز
#داستان_های_پند_آموز
#dastanhaye_farsi
#ghese_zohre_jomeh
#dastan
#قصه_های_خوب
#مرزبان_نامه
#کتاب_های_کهن
#حکایت_های_کهن
#قصه_های_کهن
#حکایت
#داستان
#کتاب_گویا
#RADIO_ZIBA
#رادیو_زیبا
#RADIOZIBA
Radio Ziba
رادیو زیبا
داستان های فارسی
داستان شب رادیو قدیمی
قصه شب
داستان شب رادیو
قصه ظهر جمعه
Ghese Zohre Jomeh
کتاب گویا
کتاب صوتی

Пікірлер: 6
@hiss7654
@hiss7654 2 жыл бұрын
سلام ودرود خدمت شما. مثل همیشه عالی بود 🙏❤
@RADIOZIBA
@RADIOZIBA 2 жыл бұрын
سلام و احترام خدمت شما همراه همیشگی❤️ سپاس از لطفتان
@amanrawan6851
@amanrawan6851 2 жыл бұрын
گفتید(یکی بود یکی نبود غیر خدا کسی نبود) پس هارون و وزیر و باغبان؟؟؟؟؟ به فرهنگ ما گفته می‌شود(یکی بود یکی نبود از خدا چیزی برتر (ویا)بهتر نبود)
@masoedhoesyni3753
@masoedhoesyni3753 Жыл бұрын
به نظر من شاهد نبوده ) یعنی خدا شاهده بوده، ( یکی بود یکی نبود
@ghesegooyshab
@ghesegooyshab Жыл бұрын
ممنون میشم از چنل ما هم حمایت کنید دوست عزیزم 😍
@rozarad6923
@rozarad6923 2 жыл бұрын
سلام💐 اگر مایل هستین ویوی پیج و ویدیوهاتون بالابره؛ قطعا استفاده از یک 🎙صدای جذاب🎙 همراه با بیانی شیوا برای گویندگی روی ویدیوهاتون در این عامل موثره ... 😉 بنده دراین رابطه میتونم کمکتون کنم 🤗🌺
قصه ظهر جمعه  - قصه شهر قدیم -  قصه گو استاد محمد رضا سرشار
20:06
ПРИКОЛЫ НАД БРАТОМ #shorts
00:23
Паша Осадчий
Рет қаралды 5 МЛН
Шок. Никокадо Авокадо похудел на 110 кг
00:44
Apple peeling hack @scottsreality
00:37
_vector_
Рет қаралды 127 МЛН
قهوه‌خانۀ سورات: داستانی زیبا از تولستوی
21:32
داستان‌های کرگدن
Рет қаралды 4,8 М.
داستانی از داستایفسکی : عروسی و درخت کریسمس
22:18
داستان‌های کرگدن
Рет қаралды 4,3 М.
قصه ظهر جمعه
26:19
رادیو قصه
Рет қаралды 23 М.
قصه ظهر جمعه - داستان خمره بقال
27:27
Naghmeye Fakhteh
Рет қаралды 27 М.
ПРИКОЛЫ НАД БРАТОМ #shorts
00:23
Паша Осадчий
Рет қаралды 5 МЛН