یه کتابی هم هست به اسم مغالطات که به بررسی انواع مغالطه می پردازه اونم برای هنر بحث و گفتوگو خیلی خوبه❤
@golibook8 ай бұрын
مرسی از پیشنهادت. نویسندهش کیه؟
@shi_ap8 ай бұрын
@@golibook علی اصغر خندان
@ehsannoroozi65408 ай бұрын
واقعا خدا به داد ما برسه😂
@saeedkazzemi8 ай бұрын
کل مسئله گذار از اندیشه به واقعیت و در نتیجه از زبان به زندگی، تنها در توهم فلاسه وجود دارد، یعنی فقط برای آگاهی فلسفی موجه می گردد که احتمالا نمیتواند درباره ماهیت و منشا جدایی ظاهری خود از زندگی مطمئن باشد. این داهیه تا جایی که اصولا در اذهان اندیشه پردازان وارد شد به طبع ناگزیر بود سرانجام به یکی از این پهلوانان سرگردان بیانجامد که آهنگِ یافتن کلمه ای را می کند که بمثابه یک کلمه گذار مورد نظر را تشکیل میدهد، که بمثابه یک کلمه، بطور ساده به کلمه بودن پایان میدهد. به یک کلام در میان کلمات همان نقشی را بازی میکند که انسانِ خداوار ناجی در میان مردمی که دستخوش وهمیات اند ایفا میکند. پوک ترین و میان تهی ترین مغز در میان فلاسفه باید با اعلام اینکه فقدان فلسفه او پایان فلسفه و بدینسان ورود ظفرنمون به زندگی جسمانی است به فلسفه پایان می داد. بی فکری ذهنی فلسفه باف او پیش از این در خود پایان فلسفه بود. درست همانطور که زبان غیرقابل بیان او پایان زبان بود. پیروزی او ایضا بخاطر این واقعیت بود که او کمتر از همه با مناسبات واقعی آشنا بود، در نتیجه مقولات فلسفی در نزد او آخرین باقی مانده رابطه با واقعیت و همراه با آن آخرین رد پای معنی را از دست داد. کارل مارکس، ایدئولوژی آلمانی صفحه ۵۵۴