Рет қаралды 13,772
با سلام خدمت شما دوستان عزیزم... دوستان در این ویدیو قرار هست سه داستان زیبا از داستانهای ملا نصرالدین رو با هم بشنویم داستان اول داستان ملا نصرالدین و حاکم هست که روزی ملا نزد حاکم شهر می رود و از او می خواهد که حکمی به او دهد که هر کس از زنش میترسد یه مرغ از او بگیرد و حاکم چون از روحیه طنز ملا باخبر است این حکم را به او می دهد و در ادامه ماجراهایی پیش میآید که از شما دعوت می کنم در ادامه ویدیو شنونده آن باشید در داستان دوم داستان ملا و گاوش هست که روزی مردی به سراغ ملا میآید و از او می پرسد اگر بین گاوهایشان درگیری پیش بیاید ملا چه می کند جوابی که ملا می دهد شنیدنی است و در داستان سوم که داستان ملا نصرالدین و مجلس عروسی هست که روزی ملا به مجلس عروسی دعوت می شود ولی هدیه آیی همراه ندارد و ماجراهای برایش پیش می آید که از شما دعوت می کنم که در تا انتها در این ویدیو با ما همراه باشید تا شنونده این داستان های زیبا باشیم
دوستان ممنون میشم اگر به موضوع داستان و حکایت های کهن فارسی علاقه مند هستید پیج رو سابسکرایب کرده و به دوستان خودتون هم معرفی کنید از همراهی شما متشکرم
لینک کانال ،👇👇👇
/ @user-wf6py1fv4c
دوستان کانال داستانی یکی بود یکی نبود در زمینه داستانهای کهن فارسی فعالیت می کند در این کانال ما داستان های مثنوی معنوی بوستان و گلستان سعدی جوامع الحکایات ... داستان های شاهنامه.... سلطان محمود...کلیله و دمنه...و...رو با شما دوستان به اشتراک می گذاریم
ما سعی می کنم روز های یکشنبه سه شنبه پنج شنبه هر روز یک داستان را با شما عزیزان به اشتراک بزاریم انشالله بتونیم لحظات شاد و سرگرم کننده آیی رو برای شما عزیزان فراهم کنیم ممنون میشم با سابسکرایب کردن کانال از ما حمایت کنید ،🌹🌹🌹🌹🌹
سه حکایت زیبا از ملا نصرالدین
ملا و حاکم
ملا و گاوش
ملا و مجلس عروسی
کانال داستانی یکی بود یکی نبود
داستان
حکایت
قصه
کتاب
شهرقصه
داستان شب
داستان واقعی