خوب شد که از این ویرانه رفتی اینجا تو سینه آدماش قلب نیست تو قرآن مسلموناش رحم نیست تو آسمونشون ستاره نیست هرکی بدرخشه فکرمیکنن ستارس خاموشش میکنن اینجا با صدا نه با سکوت مرگ موافقن هرصدایی خفه میشود صدای موسیقیایی داریوش بلند بود درخشش اون زیاد بود گلوش رو بریدن تابیصداشه تانور نباشه تا همه در تابوت سیاه وساکت بمونن ومگر اشکهای من تموم میشه و مگر بغض من ساکت میشه مگه مهرجویی کم کسی بود مهرجویی عضو باند نبود مثل مدیری مهرجویی تحصیلکرده فرانسه بود مهرجویی جامعه شناس بود هنرشناس بود هنرمند بود مهرجویی یک کلمه نبود یک اسم نبود یک کتاب بود مهرجویی مهرنماز خیلیها بود فقط درست بودومزور نبود مهرجویی قربانی بود کاش از ایران رفته بود زیبای خفته سلطان هنر زیر خاک درسکوت وسیاهی خوابانده شد این حق او نبود کاش از این ویرانه میرفت قلب من را مچاله نمیکرد