Рет қаралды 5,685
دوستان گرامی ... این ویدیو به سالهای 1996 و 1997 در ایران برمیگردد که هنوز « سیاوش زندگانی » و دیگر هنرمندانی که در این ویدیو می بینید : نصرت الله وحدت ، بانو دلکش ، پوری بنایی و فروزان و ... زنده بودند و گاهگاهی در خانه های دوستان خودشان به یاری شاهرخ نادری دور هم گرد میامدند و دیداری تازه میکردند و موزیک زنده با پنجه های هنرمندان درگذشته نواخته می شد
تهیه کننده و کارگردان این ویدیو کسی بنام « محمدحسین فرامرزی » می باشند و گویا ایشان آرشیوی از این بزم های خانگی در دست دارند که خود و دوستانشان پشتکار بخرج دادند و فیلمبرداری کردند که در یاد و تاریخ فرهنگ و هنر ایران بماند ولی شوربختانه خیلی کنس و خسیس تشریف دارند و پس از این همه سالیان دراز که امروز میخواهند ویدیوها را آپلود کنند تا همگان بهرمند شوند، باز دلش نمی آید و در نمایش ویدیوها خرابکاری ( ریدمان ) میکند. بتازگی دیدم همین ویدیو را ایشان آپلود کرده اند ولی رنگهای ویدیوها را بهم میریزد و روی سراسر ویدیوها خط خطی میکند و چرت و پرت مینویسد تا ویدیوها را با کیفیت زشت و ناپسندی در یوتیوب نمایش داده شوند که براستی جای گله دارد و روشن نیست ایشان اساسا چرا این ویدیوها را تهیه کرده و در دوران کهنسالی خودش هم آنها را درست و زیبا پیشکش نمیکند ـ روی ویدیوها هم مینویسد « موسسه بین المللی مطالعات و پژوهش موسیقی » که از صد کلیومتری فریاد میزند که جوک است
شاید ایشان ترجیح میدهد که هرگز نسخه های خوبی از ویدیوها در دسترس ایرانیان قرار نگیرد و تنها خود ایشان از آنها بهرمند باشد تا درگذرد ـ بیگمان همه ما از او سپاسگزاریم که آرشیو تهیه کرده اند ولی اینکه متن ها خنده آور مانند « موسسه بین المللی مطالعات و پژوهش موسیقی » برای روی ویدیوها مینویسد که نشان از بیخردی است و فیلمبرداری از میهمانیهای هنرمندان که به هر کسی که اینکار را کرده هرگز مقام و پست و شخصیت نمی بخشد و نامگذاری « موسسه بین المللی مطالعات و پژوهش موسیقی » بیشتر به جوکهای سدکریم و جوکهای پرویز حساس طعنه میزند ـ من گمان میکنم که شاید جناب محمدحسین فرامرزی در دوران جوانی ، کتابهای « ذبیح الله منصوری » را بسیار خوانده است و « هنر خالی بندی » را از ایشان به وام گرفته است چون ذبیح الله منصوری هم از این گنده گوزیها و عبارتهای دهان پر کن مانند « مرکز مطالعات جهانی شیعه در استراسبورگ » از ذهن خودش ساخته بود و در کتابهایش از آن مرکز مطالعاتی خیالی و ساختگی و دروغین در کتابهایش نقل قول میکرد و سند در می آورد در حالیکه اساسا از پایه و اساس دروغ بود و چنین مرکز مطالعاتی در استراسبورگ نبود ـ خب در آن زمان کسی بدان زیاد توجه نمیکرد و یا امکان « راستی آزمایی » مهیا نبود ولی امروز نمیشود چنین لاف های گنده و پوچ و دهان پر کنی را ساخت و به خورد مردم داد مگر کسی براستی از مغز تهی باشد .... امیدوارم خویشاوندان وی بتوانند ایشان را آگاه سازند
بهرحال امیدواریم که ایشان شاد و تندرست باشند ـ با قدردانی فراوان