@@AydinAmini75 فقط یه سوال: خب روند هنر اینطور بوده که از بیرونی به سمت درونی شدن پیش رفته ولی بعد از دو جنگ جهانی یک سری هنرمندها به این سمت رفتن که خود انسان باعث تباهی و ویرانیه و خب چرا انسان باید انقدر ارزش داشته باشه؟ حالا میخوام بدونم در عصر حاضر هنر به چه سمتی رفته و میره؟ الان که دیگه نه بیرون انسان مهمه نه درونش. الان چی ارزش هست در هنر؟ خود هنر؟ اکه جواب بله هست پس چطور هنرمندان آوانگارد هنر رو همزمان با زیبایی شناسی و پراکسیس زندگی ترکیب میکنن؟ برای اونا در هنر چی ارزشه؟
@AydinAmini759 ай бұрын
@@Sarmitin زیبا شناسی همواره بخشی از هنر بوده و تقریبا هست ؛ این که میگوییم تقریبا هست بخاطر همان ارجحیت پراکسیس یا تجربه یا عمل یا کنش فارغ از شیء هنری به شیء دارای جوانب زیباشناختی پنهان است ؛ صورت مساله این است : هنر چرا این قدر عجیب و غیر قابل فهم شده است ؟ در دوره ای مخاطب اگرچه مثلا یک سنفونی را نمیفهمید ( مثلا میگفت سنگین است ) اما در اینکه آن را موسیقی بینگارد شک نداشت ؛ اما برخی کارهای استیو راش و هنرمندانی مثل نیومن یا رایلی یا به قول شما آوانگاردها حتی در موسیقی یا هنر بودن خود شبهه برانگیز و غیر قابل شناسایی اند ؛ هنر امروز پیچیده و غیر قابل فهم است چون ملاکی برای تشخیص سره از ناسره وجود ندارد ؛ دوران پست مدرن یک مفروض اصلی دارد ؛ ملاک ها بر باد رفته اند و حقیقت چیزی اگر هم پا در هوا نباشد چیزی کابوس گون و حتی کاذب و بیمعناست ؛ ما در دوره ای برای اینکه بدانیم مفروضاتمان واقعی یا توهم است ملاکهایی داشتیم ؛ دوران سنت و دورانی که با مدرنیته شروع شد از این نظر فرقی ندارند و تفاوت فقط در مصداق ها و ملاک هاست ؛ در دوران سنت ملاک انواع سنن ( الهی یا غیر الهی ) و در دوران مدرنیته ی فلسفی ملاک سیستم های اندیشه ی فلسفی بودند که بعدها جایشان را به علم دادند . امروز از منظر فلسفی دیگر ملاکی موجود نیست و خود علم هم نیاز به فلسفه ای دارد که صرفا کارگزار آن است ؛ انسان خود ملاک چیزهاست اما زبان با زبان و روان با ناخوداگاهی و تاریخ با زیرساختها محاصره و نامفهوم شده اند ؛ تا اطلاع ثانوی وضع بدین منوال خواهد بود . انسان گم شده است ؛ تاریخ و معنای آن و اهداف آن توسط انسانی تعریف میشوند که خود بدنبال معنای خود است ؛ وضع هنر و شیء هنری حتی پیچیده تر است ؛ وقتی ملاکی برای انسانیت ما ( سوبژکتیویته ی متاخر - نهیلیسم هستی شناختی ) نیست چگونه در این میان ملاکی برای هنر خواهد بود ؟ در این مورد متن کوتاهی هم در صفحه ی اینستاگرام هست که ممکن است راهگشا باشد ؛ استیتمنت هنر زمان ما موردی برای توضیح شک دکارتی .
@Sarmitin9 ай бұрын
@@AydinAmini75 ممنون از توجهتون 🙌
@Mahroo.zlk54497 ай бұрын
سپاس از معرفت شما. درباره جامعهشناسی هنر منابعی که وجود دارد پراکنده است (نظریههای هاوزر). ممنون میشوم درباره جامعهشناسی هنر هم درسگفتار داشته باشید. جامعهشناسی هنر نیاز به استادی معرفتدان و جامعالاطرافی چون شما دارد.
@AydinAmini757 ай бұрын
ممنونم از لطفتون . اگرچه جامعه شناسی هنر در نهایت به حقیقت اثر هنری راه نمیبره و هنر رو محصولی در نهایت تولیدی ( که البته در مراتب شیئت حتمن هست ) تابعی از روندهای موجود در جامعه میبینه ولی چشم حتمن در اولین فرصت اینکاررو خاهم کرد