من با این ویدیوخیلی حال کردم لطفا پارت 2 رو هم درس کن
@arshidahoseini21782 жыл бұрын
@Flora خفه
@thebarez33042 жыл бұрын
video bishtar ba chaleshaye bishtr besazi ❤️✌🏻
@saminakbari7922 жыл бұрын
عالی بودددد💋 ایشالا در همه مراحل زندگیت موفق باشی ❤️ پارت دیگه این ویدئو را هم حتما درست کن و از خاطراتت در اون خونه بیشتر بگو ✌🏻
@thebarez33042 жыл бұрын
bacheye babol❤️😂
@sarabt15322 жыл бұрын
عالیی بود پارت دوهم بذارید من خوابای سه قسمتی میبینم مثلا یه شب خواب دیدم روی ماهم و بازی میکنم بعد اومدم پایین ماه هم انقدر نزدیک زمین بود چقدررررر خوششگللل بود ای خدا کاش میدید یهو جو عوض شد همه جا رنگ نارنجی و قرمز و سفید شده بود یهو زیر زمین چند تا موجود سیاه بیرون اومدن میخواستن منو بگیرن منم الکی غش کردم نقش بازی کردم تا اونا برن و رفتن😂😐 و بازم همه جا تغییر کرد و تو اتاقم بود داشتم یه چیزی مینوشتم یهو یه دختر با موهای بلند دخترهم فک کنم شش سالش بود یهو اومد جلو یه چک زدومردم تمامممممم🏌️🏌️🏌️🏌️🏌️
@bahar_b_85572 жыл бұрын
😂
@mahanrezaei81252 жыл бұрын
اینی که گفتی بیشتر شبیه فیلم های هندیا
@mohadisaalawi11932 жыл бұрын
من وقتای که ۱۳ سالم بود توی یه خونی با مامان بابام شمال زندگی می کردیم اولین روزی که اونجا رفتیم یه اسکلیت خشک توی دستشوی بود من داد زدم مامان بابام اومدن تو دستشوی یهای دیدم اسکلیته نیست بدش مامان بابام از پرسیدن چه خبره و غیره گفتم هیچی بد چند روز همین جوری عادی بود ولی یه شب صدای از زیر زمینی میومد فکر کردم بابامه داره ماشینشو تعمیر می کنه صبح وقتی که داشتیم صبحانه می خوایم از بابام پرسیدم گفت من نبود یعنی همونجا خشکم زده بدش برای مامانم اتفاقات بدی افتاد ما جن گیر آوردیم و فهمیدیم توی زیر زمینی خونمون قبر ستون بوده که روش سیمان گرفته ما هم مجبور شدیم خونه رو خراب بکنیم و ۷ تا اسکلیت پیدا کردیم و الان توی تهران ۱۸ سالمه بعضی اوقات خواب او اسکلیته رو می بینم
@Dina-yv6to2 жыл бұрын
عالی بود بهارییی🥺💓 بیشتر با کاتسومی ویدیو بگیر و امیدوارم همیشه شاد و خندون باشین و برامون ویدیو بزارین👀🧡
@عسلایرانی-ه2ض2 жыл бұрын
یه بار من خواب دیدم که شبه ساعت سه نصف شب همه خوابیم من و مامانمو برادرم و بابام بودیم بعد من بیدار بودم و تشنم شد رفتم آشپز خونه که اب بخورم دیدم مادر بزرگم که چند سالی میشد مرده بود رو یه صندلی مدرسه(از اون صندلی هایی که دستش میزه ) تو اشپزخونمون نشسته داره به یه کاغذی نگا میکنه و افسوس میخوره بعد من تعجب کردم عه مادر بزرگ تو اینجا چی کار میکنی خیلی وقته ندیدمت و این حرفا گفتم اون چیه داری میبینی گفت نامه اعمال توعه نگا کردم دیدم یه نموداریه بعد من اون وسطا بودم کمی هم پایین تر اما مادر بزرگم اونقدر بالا بود که از نموداره زده بود بیرون برگشت بهم گفت یعنی واقعا نمیتونی یکم بیای بالا تر ؟؟ بعد من چشام پر اشک شد احساساتی شدم و گفتم چرا میتونم هی میگفتم خدایا منو ببخش بغض شدیدی گلومو گرفته بود که یه آن حس عجیبی بهم دست داد یه چیزی بهم القا شد که فهمیدم دیگه وقتت تمومه دیگه حق زندگی نداری یه ادمی که نامرئی بود اما من کامل حسش میکردم جلوم بود. تمام سعیشو میکرد گلومو بگیره با تمام تلاشم رفتم مادرمو بیدار کنم به مامانم گفتم مامان پاشو دخترت داره میمیره .اما اون حالت خواب آلود پاشد و یه نگا به من کرد گفت تو کی هستی دختر من سه سالی میشه که مرده بعد خیلی راحت سرشو گذاشت رو بالش خوابید و من اونجا مردم (عین فیلما که سکانس عوض میشه تو خوابای منم سکانسا عوض میشن ) بعد من خودمو تو کوچه خونمون دیدم با پالتوئی که دوران مدرسه اکثرا اونو میپوشیدم من یه ادم مرده بودم میتونستم به همه جا برم اومدم خونمون دیدم خانوادم دارن شاد زندگی میکنن انگار نه انگار که من یه روز بودم انگار نه انگار که من وجود داشتم درسته خوشحال بودم که شاد بودن اما این بی توجهیشون به من خیلی ازار دهنده بود حس تنهایی شدیدی داشتم رفتم خیابونارو بگردم دیدم مغازه ها عوض شدن ادما در حال گشت و گذارن کاپلا دست همو گرفتن دارن راه میرن. و من از بالای سر اونا داشتم نگاشون میکردم و میرفتم . تمام چیزی که تو اون لحظات دلم میخواست تمام چیزی که داشتم از ته دل حسرتشو میکشیدم این بود که فقط یه روز فقط یه روز صبح ظهر شب تو این دنیا زندگی کنم تمام خواستم همین بود تمام خواستم این بود جای اون ادمای نا شکر که اصلا حالیشون نبود دارن چه فرصتیو از دست میدن باشم اون خواب تموم شد من از خواب پا شدم و حسم این بود این اخرین روز زندگیته همونی که ارزو شو داشتی همونو بهت دادن داشتم میرفتم مدرسه هیچ وقت فکرشو نمیکردم دل کندن از دیوارای اتاقم برام انقدر دردناک باشه دل کندن از خونمون از وسایلا خیلی سخت بود فک نمیکردم در این حد ادم مادی باشم یه کاردستیو خیلی دوستش داشتم دیروزش داداشم بهم گفته بود بده ببرم مدرسه منم گفته بودم نه خرابش میکنی نمیدم بهت اما فرداش با دیدن خواب گفتم به هر حال که من دیگه ندارمش اونو دادم داداشم ببره مدرسه خیلی روز عجیبی بود خیلی تاثیر گذار بود برام اما هر چه قدر بنویسم نمیتونم حسی که داشتمو منتقل کنم معذرت که این همه طولانی شد حیفم اومد نگم
@thebarez33042 жыл бұрын
Like va Subscribe yadetun nare😁😂❤️
@Helia13192 жыл бұрын
چقدر باحالللل بوددددد خواهش میکنم دوباره هم درست کنین ایندفعه پریسا و آرزو هم باشن
@nadia62742 жыл бұрын
بهار تو بهترینی🌸 با اینکه هنوز کامل ندیدم ولی میدونم عاااالیه🤩😘
@sahelsadeghi96962 жыл бұрын
اتفاقایی ک برای بهار افتاده بود خیلی جالب و ترسناک بود تقریبا همچین کابوسایی دیدم ولی همیشه درحال فرار نمیدونم چرا نمیتونم فرار کنم انگار نمیتونی فرار کنی داره ی چیزی جذبت میکنه ک نتونی فرار کنی دوس داشتم این پارتو ☺️❤️
عالی بود 🥺😍من خواب هام بعضی وقت ها مثل نازنینه بیشتر وقت ها مثل بهار منم خواب ترسناک زیاد می بینم 😂
@ریحانهملاشاهی2 жыл бұрын
خیلی عالیییی بود و منم خوابام مثل نازنینه 😂🚶♀️ لطفا پارت دو هم بزار خیلی خوب بود و همچنین ترسناک خدایی اون خونتون جن زده بود 🚶♀️ حالا تنها اتفاق ترسناک من این بود که یه روز خونه دوستم بودم بعد اونا توی انباریشون یه عالمه لباس و پتو و.... بود بعد ما هم اون موقع ها کرم داشتیم که خودمونو بترسونیم 😑 بعد لامپارو خاموش کردیم همه جا تاریک شد بعد هیچکس خونه دوستم نبود یعنی فقط و من و دوستم بودیم، ما در انباری رو بستیم و لامپشم خاموش کردیم و اونجا دراز کشیدیم و در مورد فیلم های ترسناک حرف زدیم بعد یهو اون در انباری با این که کاملل بسته بود، باز شد 😐 و بعد انگار که یه انسان قشنگ بیاد اون در رو باز و بسته کنه دقیقا همون شکلی بود یعنی دستگیره در پایین آمد انگار یکی بازش و بعدم بستش 🚶♀️ بعد ما همدیگرو بغل کرده بودیم 😂 تا اینکه مامان دوستم آمد خونه و دیگه تمام شد و من رفتم خونه 🚶♀️ یه اتفاق دیگه هم هست که خونه همین دوستم اتفاق افتاده این زیاد ترسناک نیس یه روز با دوستام ( ما کلا 4 نفریم) رفتیم خونه اون دوستم که توش در انباری باز شد و.... بعد همنطوری داشتیم حرف میزدیم بعد یکی از دوستام از این دوربین کوچیکا با خودش آورده بود از این دوربین عکسبرداری های کوچیک و قدیمی بود بعد این دوربینه روی میز بود بعد همگی داشتیم حرف میزدیم بعد یهو من دیدم این دوربینه تکون خورد حالتی که یه لحظه نصف دوربین بالا رفت و یهو خورد پایین حالا نمیدونم چجوری خوب توضیح بدم بعد رنگشم سیاه شد یه لحظه رنگش خیلی سیاه بود بعد که انگار جذب اون دوربینه شده باشم، اصلا نمیتونستم خودمو تکون بدم و یا صدای دوستامو بشنوم بعد تا اینکه دوستم هلم داد بعد از اون حالت که نمیتونستم تکون بخورم و.... در امدم 🚶♀️ 🕳️😐
@asisafari92722 жыл бұрын
کارتون عالی خیلی باحال بود 😘😘😎😎😎
@KianKordi8 ай бұрын
منم یک خوای دارم و اتفاقات ترسناک که واقعی بود من یک روز که توی بابل بودم تو جنگل های بابل ما خونه داشتیم ویلا داشتیم توی یک روستا بود بعد یک دستشویی بود که فاصله زیادی داشت من یک شب با خواهر بزرگترم توی خواب بودیم من دسشوییم گرفت آروم رفتم تا خواهرم بیدار. نشه چون اگه بیدار میشد کلمومو می کند😅😅😂😂 رفتم دست شویی داشتم توی راه که می رفتم ی هو توی بوته ها وبین درختاها صدای می آمد انگار که موجودی در حال راه رفتن بود بعد با خودم گفتم که حتما گاو ها هستن که دار چرا می کنن بعد که جلو تر رفتم یک یکی با صدای آروم می گفت کیان کیان بیا جلو ترسیدم بعد که رفتم دست شویی بازم او صدا اومد بعد توی تاریکی یک دختر رو دیدم که موهای بلند سیاه داشت با چشم های قرمز و داشت صدام می کرد من از ترس زیاد صدام در نمی اومد بعد با سرعت زیاد تا حالا تو عمرم آنقدر با سرعت زیاد ندو ییده بودم بعد رفتم تو خونه پریدم بغل خواهرم بزرگترم بعد از ترس هی می گفتم بسم الله رحمان رحیم نفهمیدم کی خوابم برد که صبح شد
@th_reyhaneh2 жыл бұрын
چرا شما دوتا کنار هم اینقدر کیوتین ؟ با کاتسومی بیشتر ویدئو بگیر ارزوجونمممم🙂💕😻 دوستون دارمممممم🤍🦋
@محمدمهدیشادمهری2 жыл бұрын
من یک بار خواب دیدم زن عموم با دختر عمو هام یکیش از من ۲سال بزرگه بعد اونیکی ۳سال از من کوچیک تره بعد دیدم اینا سایه شون افتا ده رو دیوار پشتشونم آتش هست بعد من باید از تو اون دیوار که از یکی از دیوار های خونمون بود رد میشدم تا از خواب بپرم بعد با کلی ترس یک پتو انداختم روم بعد با کلی ترس از دیوار رد شدم دیدم من بغل مامانم خوابم اونجا فهمیدم که من هنوز تو خوابم هنوز خوابم تموم نشده بعد تو خواب با دستام گرفتم چشامو باز کردم دیدم باز همون جا بغل مامانم خوابم بعد خیلی واسم عجیب بود
@yekta-dc9vv2 жыл бұрын
خواب نیست دیدم واقعی هست من و داداش کوچیکم توی حال خونمون خواب بودیم من ساعت 3،4صبح بیدار شدم مامانم کنار تلویزیون وایساده بود انگار که مامانم میخواست تلویزیون رو روشن کنه من همین لحظه یه پلک زدم و مامانم کنار تلویزیون نبود با گریه رفتم توی ٱتاقی که مامان و بابام خواب بودن تو همین لحظه هنگ کردم به مامانم گفتم ،بابام رفت پیش داداشم من پیش مامانم خواب بودم واقعا داشتم سکته میکردم
@پدرت-ك4ب5 ай бұрын
لطفا بازم بزار ❤
@likee41032 жыл бұрын
من یک خوابه ترسناک دارم اینجوری بود که من روتختم خوابیدم بهدش پنجره شکست مردم دوباره بیدارشدم پنجره شکست مردم پاشدم از پنجره دورشدم شکست زنده موندم رفتم بیرون یکی باچاقو زدتم مردم دوباره زنده شدم از مرده فرار کردم رسیدم دمه در درو باز کردم رفتم بیرون کل خانه وادم به جز پسر خلممو دیدم مردن یهو افتادم دیدم داخل شکنجه گاه هستم پسر خالم هم پیشم بود بعد یکی کشتمون بعد مسر خالم این خابو دیده بود
@영혼-g3g2 жыл бұрын
این ویدئو خیلیییی خوببب بود پارتت دووو بیییزااارر لطططفاااا
@nikooostovan24852 жыл бұрын
من یه بار تو عمرم خواب ترسناک دیدم خب ما تو شهر دزفول همستیم تو باغ رستوران راز بودیم و یه فردی خب من به جنو اینجور چیزا هنوز اعتقاد دارم ولی بهم نخندین چون ما همسای هامون رفتن و تو خونمون یه صدا های عیجبی میاد مثلا من یه بار تو اتاقم خوابیده بودم بعد یه صداهای نازکی بود و چشمامو باز کردم چشمام سیاهی رفت حالا اونجا یه نفر بود که خودش شبیه جن بود وگفت من جنای خونتونو میبرم اگه این هفت کارو انجام بدی بعد یه بار دیگه خواب دیدم که دارم همون کارارو هم انجام میدم و فقت میتونم بگم خیلی کار های سختی بود
@taktell49722 жыл бұрын
عالی بود بهاری جونم از اینجور کلیپ ها لطفاً زیاد بساز❤️❤️♥️♥️❣️💜
@mahdisghaffari69002 жыл бұрын
عالی بود ♡ منتظر پارت ۲ هستیم ♡☆☆♡
@Keyo-gorbh2 жыл бұрын
موفق باشی همیشه بهاره 120ساله ولی یه چیزی بگم شاید خنده داره باشه اگه اون خواب بود گفتی تصادف کردی مردی حالا خلاصه گفتی اگه حس کردی تو خواب با حس تو بیداری کردی همه چیش فرق داشت احتمال مردی تو خواب و زنده شدی این علمم ثابت شده بهش تجربه نزدیک به مرگ میگن اگه حس کردی تفاوت با واقعیت نداشته که فقط خواب دیدی اونم دلایل خودشو داره
@koala30172 жыл бұрын
عاااالییی بود منتظر پارت دوام هستم 😍 من خودم خوابام مثل بهار حتی شاید بدترم باشه 🚶♀️ این خواب تو خوابه خیلییی اتفاق افتاده و حتی بعضی وقتا ۵ ، ۶ بار خواب تو خواب بوده و وقتاییم که متوجه میشم خوابه حس میکنم الان تو خواب گیر میکنم انقدر ترسناک و طولانی میشهو به کسیم تعریف کردم باور نکرده
@amirhosseinakbarzade86822 жыл бұрын
این منم
@영혼-g3g2 жыл бұрын
12:07 یه همچین چیزی واسه منم پیش اومد داشتم خواب ترسناک میدیدم یادم نمیاد چی بود از خواب پریدم بعد دیدم مامانم با یه لبخند خیلی ترسناک داره نگاه میکنه نصف شب بود دستش رو اورد نزدیک صورتم بعد از خواب پریدم
@shaqayeq74282 жыл бұрын
توی خونه قبلی خالم خیلی اتفاقای عجیب میفتاد مثلا یه بار در کمد باز شد و یه چمدون سنگین افتاد پایین یا کل خونواده نشسته بودیم قاب عکس افتاد اما نه مستقیم اونوری رفت انگار فقط جاذبه نبوده حتی مامانمم از خونشون میترسه یه بار اومدم برم خونشون قبل اینکه در بزنم در باز شد گفتم چرا باز کردید گفتن آیفون زدی درصورتی که نزده بودم خیلییی زیاد اتفاقای عجیب تر میفتاد نگفتم چون مطمئنم اگه بگم فکر میکنید دروغه
@kasrakafi68882 жыл бұрын
منم مثل کاتسومی خوابام خیلی عجیب غریبه مثلا یکیش خواب دیدم نصف اتاقم شده شهربازی با دوستم بودم بعد کامپیوترمم شده یکی از بازیا اون میره سر کامپیوترم بازی میکنه و بعد میخواد خاموش کنه کلا همه چیو خاموش میکنه و شهر بازی از بین میره همون جا در کمدم باز میشه و توی کمدم شده فضا و در همون خورشید از اون تو میاد بیرون و صاف میخوره تو کله من بعدم اتاقم تبدیل به خاکستر میشه و من و دوستم مثه تو کارتونا خاکستر میشیم و فقط دو تا چشم ازمون میمونه
@zohaghaiessary61002 жыл бұрын
واقعا خیلی جالب بود خواب تون مخصوصا برای بهار 💛 من یه خواب عجیبی که دیدم و یادم مونده این بود که یبار دختر خاله ام امد بود خونه مون بعد قرار بود شب هم بمون بعد من زودتر خوابیدم ولی اون بیدار بود من تو خواب بیدار شدم و رفتم از گوشه در دیدم که دختر خاله ام داره نقاشی میکشه بعد نقاشیش هم یه منظره پاییزی بود بعد داشت فیلم هم نگاه میکرد و یه لیوان چای نصف هم بقل دستش بود بعد من تو خوابم قدم چند سانت کوتاه شده بود چند دقیقه دختر خاله مو نگاه کردم بعد رفتم دوباره خوابیدم صبح که بلند شدم دیدم همون نقاشی و همون نصف چایی دقیقا همونجا بود و بعد ازش پرسیدم دیشب داشتی فیلم میدی گفت اره بعد اسم فیلم هم گفت منم قبلا فیلم رو دیده بودم ولی الان اسمش یادم نیست همون فیلمی که توی خواب من داشت میدی رو دیده بود بعد من همینطوری موندم که من خواب بودم نبودم چی بود اصلا نفهمیدم چه جوری شد که این خوابو دیدم برای من که عجیب بود🙃
@g0d_fatherg0d_father92 жыл бұрын
من یه بار خواب تو خواب شدم: خوابیده بودم خواب دیدم یه چیزی داره از بدنم کشیده میشه و جدا میشه بعد بالشتم داشت از بالای تخت کشیده میشد و افتاد زمین بعد بیدار شدم «هنوز تو خواب بودم» دوباره خوابیدم دوباره همین اتفاق افتاد بعد کامل از خواب بیدار شدم دیدم بالشتم روی میز آینست «حتی باپرت کردنم بالشت روی میز نمیره»
@فیلمکوتاه-ف5ب2 жыл бұрын
عالی بود پارت ۲ رو هم درست کنید ممنون خواب من از این قراره که ۱۰ سالم بود و الان ۷ سال از اون اتفاق میگذره ی شب خواب بودم تو خواب احساس کردم یکی داره پتو رو از روم بر می داره و داشت تو گوشم ی چیزایی میگفت که الان خوب یادم نمی یاد بعد صدای در رو شنیدم که باز شد بعد از خواب پریدم و دیدم که مامانم داره نگاه میکنه
@adnansh92792 жыл бұрын
خوابای من از فیلم سینمایی هم باحال تره بعضی وقتام سریالی خواب میبینم هر شب یه قسمت 😂😄
@parastooh41862 жыл бұрын
ممنون خیلی خوب بود از این کلیپ های ترسناک هم بزار دوباره🥰🥰
@mohsennorimehr23792 жыл бұрын
ویدئو عالی بود❤
@mahsa96362 жыл бұрын
سلام بهار 👋🏻 من وقتی بچه بود میرفتم کلاس زبان ، از اونجا با کلی بچه دیگه، دوست شده بودم یه بار خواب دیدم حال یکی از بچه ها بد شد بردیمش بیمارستان ، بعد من رفتم تو اتاقی که اون بستری بود اتاق تاریک بود و دکتره بچه ها رو گرفته بود داشت میکشت 😐 اولین نفر همون دوستمون رو کشت بعدم نوبت من شد 😧 منو گرفت سرمو برید و پوست سرمو کند😭 منم اونجا وایساده بودم به داشتم نگاه میکردم که داره تیکه تیکم میکنه اون وسط یه جنم اومده بود سعی داشت روحمو بخوره، بی حس بودم نمیتونستم حرکت کنم و فرار کنم 😢
@kimiyaghorbani86102 жыл бұрын
پارت ۲ رو هم بزارید خیلی باحال بود فقط ترسناک باشه حال میده
@fatemeh45792 жыл бұрын
من ۵ سالم بود ما اون تایم با مامان بزرگم اینا زندگی میکردیم مامانم داشت اتاق خواب من رو تمیز میکرد من داشتم بازی میکردم هی بپر بپر میکردم با صدای اهنگی که داخل تلویزیون پخش میشد اون موقع مامان بزرگ من رفته بود مسافرت و اصلا نبود من موقع بازی یهو دیدم در خونه بدون اینکه باز بشه مامان بزرگم اخم الود اومد تو خونه گفت بچه انقدر سرو صدا نکن و دعوام کرد یه دونه سیلی زد تو صورتم و کاملا ناگهانی غیب شد من شروع کردم گریه کردن مامانم سریع اومد پیشم گفت چیشده و من جریان رو بهش گفتم تا یک هفته رد اون سیلی و جای دست روی صورتم بود و بیچاره مامان بزرگم که بنده خدا اون روز اصلا استان اردبیل مسافرت بود 😥 هنوزم که هنوزه اون صحنه رو یادمه و هر سری مثل اون روز میترسم
@user-pk4fd4fn3d2 жыл бұрын
وای عزیزم خیلی ترسناک بود 😳😳😳
@baharpinki2 жыл бұрын
وای 😟
@fereshtehgh17592 жыл бұрын
وای این اتفاق واسه بچه ی آشنای ما هم افتاده میگه دخترم دخترش نزدیک چهارسالشه میگفت دخترم یهو شروع کرد به گریه گفتمش چی شده میگفت یه آدم سیاهی بود اومد زد تو سرم ،سر بچه درد میکرد خیلی ترسیده بوده .
@kasrakafi68882 жыл бұрын
پشمام خیلی خفن و ترسناک بود
@عسلایرانی-ه2ض2 жыл бұрын
واقعا الان حس ترس دارم همه خوابن من بیدارم و یه عالمه درس دارم و نمیتونم بخوابم چون درسام میمونه باید بیدار بمونمو ترسو تحمل کنم 🥲🥲🙂🙂🙂🙂
@n.nabizade12 жыл бұрын
اره خیلییی دوست داشتم لطفاً بازم بزارین از این ویدیو ها
@melisamohammadi62552 жыл бұрын
Part two please .
@ta-th8ue2 жыл бұрын
لطفا داخل پارت بعدی اتفاقا های ترسناک تون رو بگید 👍🏻💖
@floradashti98592 жыл бұрын
عالی بود باز هم از این ویدیو ها بگذار
@sepi_game59512 жыл бұрын
شاید باورتون نشه ولی من نمیدونم جن دیدم یا روح .یه بار رفته بودیم روستا. خونه پدر بزرگم اونجا هست و خونه ی خیلی خیلی قدیمی هست یعنی میتونم بگم مال ۸۰ سال پیش.یک بار توی حیاط بودم با پسر عمو و دختر عمو هام.من رفتم سرویس بهداشتی که صورتم رو بشورم یهو داخل آینه دیدم پشتم یک مرد دراز،آبی و دماغ دراز ایستاده.جیغ زدم و برگشتم خونه و کلی گریه کردم و کسی باورش نشد.یکی از دختر خاله هام رفت همون سرویس بهداشتی فک کنم ساعت ۳ صبح بود که دختر خالم رفت.اونم همون مرد رو دید و دوید و مثل من گریه کرد.و بعد همون موقع از روستا برگشتیم به شهر خودمون😐این داستانی که میگم واقعا واقعیت داره و این داستان مال یک سال پیشه.
@Sofia-cq8cf2 жыл бұрын
خیلی ویدئو هات قشنگن من یک بار داشتم میرفتم از پله ها بالا دیدم یک جیزی تو نرده سیاه داره بهم نگاه میکنه زود رفتم پیش مامان و بابام این واقعی هست من همیشه تو خوابم از یک آپارتمان بزرگ پرت میشم اما نمیفهمم کی پرتم میکنه وقتی میخوام بیفتم رو زمین یک هوی با شک بلند میشم این اتفاق ۳ ساله برام میفته هر وقت این خواب رو میبینم با کلی ترس و لرز میفهمم قراره پرت شم
@elhersa70222 жыл бұрын
من الان ساب کردم عالی بود زود پارت دو رو بساز
@user-vt1zr6ve5h2 жыл бұрын
ارهه حتما درست کنید پارت 2 رو
@زینباسماعیلی-ح1ي2 жыл бұрын
خیلی خوبه
@mood-2932 жыл бұрын
من یه خواب دیدم ک خونه ی دوست قدیمیم بودم بعد مثلا بچه بودیم مثلا کلاس اول دوم بعد دوستم نبود من انگار کنار تختشم خب من اون زمان تختشو خیلی دوست داشتم(اصلا ربطی نداشت ب خوابم )بعد یهو جیغ زدم گفتم من خوابم این امکان نداره خوابم و .. بعد یه صفحه ی سیاه باز شد رفتم داخل ی خواب دیگه این دفعه متوجه نشدم ک خواب بودم :/🙌
@hiva2672 жыл бұрын
عالی بود مرسی راستش من یک خواب که ترسناک بود تولدم بود بعد داشتیم تولدم رو جشن می گرفتیم که یک دفعه برق میره بعدش می فهمیم که یک جنی چیزی بهمون حمله کرده و همه یه جا قایم شدن من زیر پتوم قایم شدم و هر وقت قایم می سدی پیدات نمی کردن و بعد که رفتن من از ترس رفتم تو یه جایی که یکی دیگه هم باشه رفتم تو اتاق لباس شویی اونجا خواهرم بود که دختر کوچیک دستش بود و میگفت نگاه چه نازه بعد من هعی سعی می کردم درو حل بدم بیام داخل ولی یکی پشت در بود نمی زاشت برم داخل و یوهو در بسته شد و بعد یکی زد رو شونم و وقتی برگشتم دیدم سه تا خواهر دو قلو خیلی ترسناک که جن بودن پشتمن و بعد بیدار شدم ولی در حالت خواب بیداری بودم یعنی نه خواب بودم نه بیدار بعد همون لحظه مامانم با چادر نماز اومد بود بالا سرم چک کنه خوابم یا بیدار بعد چون در حالت خواب و بیداری بودم دیدم که یک جن با چادر خونی اومده بعد که ترسیدم بیدار شدم دیدم مامانمه و این که من خیلی خواب نمی بینم اگه هم ببینم خر تو خر معلوم نیست چیه اولش داره درست پیش میره بعد یوهو یه چیز مسخره میاد یعنی خوابام عادی نیست و بیشتر خواب بد می بینم و تو همه خواب های بدم خواهرمم هست 😂😂😑
@ovin61742 жыл бұрын
سلام بهار مثل همیشه عالی بودی لطفا پارت دو رو درست کن
@Tania-mb4lj2 жыл бұрын
لذت بردم عالی بود پارت ۲ هم بزار من اتفاق های خیلی ترسناکی دیدم
@itzy72382 жыл бұрын
من رفته بودم خونه مادربزرگم بعد ساعت ۲ شب بود بعدها سپاس گربه آمد ترسیدم خونه مامان بزرگم ویلایی بعد رفتم از پنجره نگاه کردم دیدم روح کلا سفید بود رو حوا داشت راه می رفت از کنار آلوچه میرفت
@anahasankhani44222 жыл бұрын
با این ویدیو خیلی حال کردم لطفا پارت های بعدی هم بزارید ❤
@هادیرضایی-ذ8غ2 жыл бұрын
خیلی خوب بود بهار جون عالی واقعا ممنونم
@alilasgari29092 жыл бұрын
اره حتما بزارید
@mhiIou2 жыл бұрын
عالییی گلم♡همیشه موفق باشی بهار ی ویدیو درست کن ک تمام خاطره ترسناک رو تعریف کن اتفاق ترسناک من این بود ک من تو خوابم دیدم ک یکی بهم میگ فرار کن منم ب حرفش گوش دادم و فرار کردم دیدم میگ وایسا پشت سرت رو نگاه کن دیدم ی زامبی بود ک هی میرف این اون ور از بیدار شدم دیدم یکی گوشیم رو برداشته ولی معلوم نبود خودش همونجا خوابیدم و پتو رو کشیدم روم یکی و دیگه هم این بود ک شب داشتم میرفتم دستشویی دیدم یکی تو تلویزیون داره دست تکون میده یعنی...
@آدریناپیرحیاتی2 жыл бұрын
لطفا پارت دو بزارین😍😘
@fereshtehgh17592 жыл бұрын
تورو خدا بازم از این ویدئو ها بزار 😘😘😘
@amiresmaeilzadeh13562 жыл бұрын
بهار من نمیتونم بگم خواب دیدم اصلا خواب نبودم همینجوری تو فکر بودم بعد چشمام بسته بود ولی خواب نبودم خلاصه تو فکر بودمو بعد انگار یهویی از روی صندلی افتادم و بعد نه اینکه خیلی راحت چشمامو باز کنم یهو لرزیدم و نزدیک بود از تختم بیفتم
@raha70462 жыл бұрын
آره خیلی دوست دارم که بیشتر بزارید
@برایایران-ح3ذ2 жыл бұрын
بهار تو خیلی خوش قلب و مهربونی از قیافت معلومه برو گوگل یه سرچی بزن اجه ایرتم بعد میبینی یه بازیگره که کپ کپه خودته مرسی که زحمت میکشی ویدیو میزاری
@مهیا-ك8ن2 жыл бұрын
اره
@طاهااونق-ب4ذ2 жыл бұрын
من خواب هام همشون شبیه مال کاتسومیه حتی ترسناکترینشون و لطفا از این جور ویدئو ها بیشتر بذار🥰😂
@behzadpinki17142 жыл бұрын
ادم سیاهه رو هم بگو همونگه طبقه بالای شیش دری دیدیم 😁😁
@baharpinki2 жыл бұрын
میگم همرو 😁😂
@elnazpoursedigh55552 жыл бұрын
من خوابام واقعا سریال های قشنگی میشن حتی خواب تو خوابم شدم اما انگار هر قسمت میرفتم تو یه دنیای دیگه و یه فیلم دیگه
@محمدمهدیشادمهری2 жыл бұрын
وای من عاشق چیز های ترسناک هستم پارت ۲ روهم بسازین
@مهیا-ك8ن2 жыл бұрын
نفس
@مهیا-ك8ن2 жыл бұрын
کارت عالیع
@ta-th8ue2 жыл бұрын
عالیییییییییییییی بود حتما بازم از این ویدئو ها بزارید 😍👍🏻
@shaqayeq74282 жыл бұрын
من همیشه خواب میبینم تو خونمونم یه انرژی خیلی بد از توی حمام یا یکی از اتاق ها حس میکنم میرم ببینم چیه همینکه میام درو باز کنم یه چیزی منو با سرعت میکشونه سمت تختم میفتم و وقتی بیدار میشم دقیقا تو همون حالی خواب بودم که افتادم اینو همیشه به شکلای متفاوت میبینم
@mobina25232 жыл бұрын
من وقتی بچه بودم خواب دیدم یه دزد اومد خونمون و اومد با چوب منو محکم زد رو کمرم و خیلی درد داشت و کبود شد همونجا از خواب پردیدم و دیدم کمرم کبود شده و خیلی هم درد داشت اونموقع به این مسئله اهمیت ندادم ولی الان فک میکنم که چقرد خواب ترسناکیه.(بهار لطفا اینو توی ویدیو بعدی بخون)
@hadith94462 жыл бұрын
مثل همیشه عالی مرسی ک حوصله میکنی برامون تعریف میکنیی
@btsarmyjungkook50062 жыл бұрын
عالی بود🥺🖤🤞 لطفاً پارت ۲ رو هم بساز با کاتسومی 😍😍😍
@hastiL13872 жыл бұрын
من یه شب خونه عموم بودم خواب زامبی دیدم و از ترس بیدار شدم وقتی بیدار شدم تا چند دقیقه صدای جیغ میشنیدم اون شب با آیت الکرسی بزور تونستم دوباره بخوابم فردا صبحش از بقیه پرسیدم کسی شنید یا نه ولی هیچکس نشنیده بود 😐🥶
@DelsaZynaldini2 ай бұрын
پارت دوم رو هم بسازید لطفا
@shahinmasoumi66722 жыл бұрын
من یک خاطره دارم که من بچه بودم رفته بودیم خانه مادربزرگم خونه قدیمی بود خونه بقلش رو میساختند و یک سنگ بزرگ رو دیوار بود من داشتم میرفتم سمت در همین طور که داشتم میرفتم و سنگه افتاد بقل پام و اگر یک کوچولو اون ور بود من مرده بودم و این واقعیت داره و من 6 سال داشتم
@roya56262 жыл бұрын
خیلی باحال بود وای برگام ریخت چه خوابایی😐💔 بازم از این ویدیو درست کن😍👐🏻
@uzumaki_naruto88682 жыл бұрын
چرا خوابم شبیه کاتسومی هس 😂 عالی خیلی خوب بود این اولین فیلمی هس که تو کانالت میبینم🙃 راستی پارت 2هم بزار🤗
@ManeliMN2 жыл бұрын
آره دوست دارم
@parnian39142 жыл бұрын
perfect 💙♥❤💜💖💚🤎🧡
@mahyarmosekani82992 жыл бұрын
لطفاً پارت 2 رو هم بزارید
@asal70762 жыл бұрын
پارت دو هم بزارید♥
@maryamhosseini29532 жыл бұрын
من یه بار خواب بودن بعد یه موجوداتی تو گاز خونمون بودن بعد من خیلی ترسیدم کشتمشون بعد برگشتم به رو به کابیدنت خونه بعد این دفعه همه اون موجودات 3 برابر شده بودن و تو خوابم گفتم این یه خوابه این یه خوابه بعد پاشدم بعد اب خوردم بعد وقتی از گوشیم ساعت رو نگاه کنم از گوشیم اون موجودات زدن بیرون این یه سه باری اتفاق افتاد تو خوابم هی همین کار رو کردم تو خواب فکردم بیدارم ولی تازه فهمیدم که از خواب پاشدم
@rezamirzaie92852 жыл бұрын
واقعا عالی بود 👌👌 بهار تو بهترینی 😍 خوابای من مثل نازنین هست 😂😂
@rezamirzaie92852 жыл бұрын
منتظر پارتای دیگه هستیم
@yasnamokhtari72572 жыл бұрын
یکیشون الان براتون میگم که خیلی کوتاهه من یه روز تو خونه تنها بودم اجیم از خونه رفت بیرون و در 🚪رو بست همه چیز خیلی عادی بود من داشتم تو یوتیوب میگشتم میرقصیدم که پاشدم به چیز بخورم که دیدم در تا آخر بازه و من مطمعن بودم که قبلش در بسته بود چون چند دقیقه بعد مامانم زنگ زد گفت درو قفل کن من در رو نگاه کردم ولی یادم رفت قفل کنم
@kosar71612 жыл бұрын
لطفا پارت دو رو هم بساز عاشقتتم♡
@zahramohammadiasl16272 жыл бұрын
عاشقتونم 😍😍همیشه موفق باشید هر دوتا تون💕
@user-pk4fd4fn3d2 жыл бұрын
دختر عمه ام میگه مامان و باباش خواب بودن خود دختر عمه ام هم داشته توی اتاقش با گوشیش بازی میکرده بعد میاد بره تو حال آب بخوره میبینه ساعت ۴ صبحه با خودش میگه اوه اوه باید برم سریع بخوابم و لیوان آبشو نصفه میزاره روی اوپن و میره بخوابه بعد دوباره برای دستشویی کردن بیدار میشه و میبینه ساعت تازه داره میشه ۳ صبح و جالبیش اینکه لیوانش دقیق با همون مقدار آب روی اوپن بود 😳😳😳😳 😭😭😭
@amirhosseinakbarzade86822 жыл бұрын
آره بازم از این ویدیو ها درست کنید 😊😊🥺🥺
@Tina-n9p1r2 жыл бұрын
من یه خواب دیدم که یه مرد سیاه اومده بود دنبال مامانم ، داداشم ، خواهرم و خودم ما توی ماشین بودی همین جوری اومد دنبالمون بعد رسید به بابابزرگم آدم سیاه باهاش حرف ما گفتیم مامان داره با باباجی حرف می زنه بعدشم مامانم گفت نه نه بعد از خواب پریدم
@ronika10832 жыл бұрын
عالی بود پارت ۲رو بساز
@alirabiee59032 жыл бұрын
We love you make part 2 please
@LunaLegend2115 ай бұрын
من یه بار خواب بودم خواب دیدم دارم خودمو میبینم که مردم صورتم تو حالت مرده خونیه ولی انگار روحم داشت خودمو میدید.موقعی که بیدار شدم زهر ترک شدم.
@mehrasadadashi76362 жыл бұрын
ممنون
@darband6834 Жыл бұрын
موجود آبی یک موجود غیر اورگانیک بوده و انرژی خوار هستند .معمولا به شکلهای مختلفی ظاهر میشوند. بهشون بختک هم میگویند
@مهیا-ك8ن2 жыл бұрын
عالی
@ناشناس-ت8ع2 жыл бұрын
عالی بود لطفا بخاطر همه ی ما پارت ۲ رو هم درست کننن😙😚