داستان دختر سروان : عشقی آتشین در میدان جنگ - اثر آلکساندر پوشکین

  Рет қаралды 7,772

deep stories

deep stories

Ай бұрын

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
/ deeppodcastiran
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: creativecommons.org/licenses/...
___________________________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
deep.podcast.ir@gmail.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماجرای رمان از زبان جوانیه به نام پیوتور آندرویچ گرینیوف . گرینیوف ماجراهای عجیب و هیجان انگیزی رو تعریف میکند. ماجراهایی که در زمان شورش دهقانان در قرن هجدهم براش اتفاق افتاده است.
قصه در قرن هجدهم و در اوایل دهه ی 1770 اتفاق می¬افتد. جوانی به نام پیوتور آندرویچ از اهالی سیمبرسک که روزگار کودکی و نوجوانی اش را در این شهر گذرانده به سن هفده سالگی میرسد . اون حالا باید به خدمت نظام اعزام شود. پیوتور آندرویچ تنها فرزند بازمانده از نه فرزند یک خانواده است. بقیه ی خواهران و برادرانش در سن کودکی مرده اند.
پدرش آندره ، افسر بازنشته ی ارتش امپراطوریه. مادرِش آفدوتیا، یکی از نجبای شهرستانی است که سالها پیش با آندره ازدواج کر.
پیوتور به فرمان پدر به شهرِ دیگه‌ای میره تا خدمت سربازیش رو انجام بده.
پیتور با پدر و مادرش خداحافظی اشکباری میکند و به همراه خدمتکارشون عازم شهرِ اونبورگ میشه. بدون آنکه از حوادث غیرمنتظره ی این سفرِ پرماجرا خبر داشته باشد.
در اولین ایستگاهِ سفر، وقتی بعد از چند ساعت با درشکه به سیمبرسک میرسند، خدمتکار به دنبال تهیه ی برخی ملزومات سفر میرود. در همین حین پیوتور در مهمانخانه چرخی میزند و وارد یکی از اتاقهای آنجا میشود و افسری را میبیند که لباسی بلند بر تن و سبیل هایی بلند و سیاه دارد.
مرد پس از آنکه بازی بیلیاردش تمام میشود پیتور را به ناهار دعوت می کند. اسمِ این مرد ایوان ایوانویچ زورین . او در حین ناهار دائما پیتور را به خوردن مشروب دعوت می کند و در همین حین داستانهایش رو برای پیوتور تعریف میکند . این داستانها خیلی برای پیتور خنده دارن.
پس از آنکه هر دوشون حسابی مست شدند، پیتور میره که با این مرد یه دست بیلیارد بازی کنه.
زورین یا همون مردِ غریبه به پیتور می گه: «برای آنکه بیهوده بازی نکنیم بیا شرط بندی کنیم و پولی بزاریم وسط.» پیتور هم قبول میکنه .
آنها ساعتها مشغول بازی میشن و پیتور هر دفعه پول بیشتری به زوبین میبازد. در نهایت او صد روبل میبازد. بعد هم به اتفاق هم شام را میخورند و پیتور مست و خراب به خواب می-رود.
در نهایت روز بعد قبل از حرکت ، پیتور مجبور میشه مقداری از پولهایش رو که در دستِ خدمتکاره ازش بگیره و به زورین بدهد. خدمتکار از این ولخرجی و بی فکری اربابش ناراضیست اما مجبور میشود این پول را بده.
آنها به راهشان ادامه میدن. در راه درشکه چی هشدار می دهد اگر جایی وای نستیم دچار طوفان می شویم اما پیوتور اهمیتی به این حرفا نمیده. همه به راه ادامه می دهند و در نهایت دچار طوفان می شوند.
درشکه در برف گیر میکنه و نمیتونه حرکت کنه . همه جا تا چشم کار می کند برف سنگینی باریده . ناگان مسافری، مثلِ یک معجزه، سر می رسد و می گوید:
«در این نزدیکی روستایی هست که می تونید به اونجا برید و استراحت کنید.»
از آن طرف فرصتی فراهم می شه تا پیوتور دوباره به دیدار خانواده‌اش و ماریا بره . اما در روز عزیمت اتفاق عجیب دیگه‌ای می افتد. نامه ای میرسد که طبق آن باید پیوتور را به دادگاهی بفرستند که پوگاچف هم قراره در اونجا محاکمه بشه . به دستور زورین کالسکه ای آماده میکنند و پیوتور را روانه دادگاه میکنند.
پیوتور در دادگاه محاکمه می شود. دادگاه دفاعیاتش را قبول نمی کنند. ماجرایی که بر او گذشته است کمکی به رای دادگاه نمی کند. دفاعیات قابل قبول نیست چون یک نفر در اظهاراتش او را به شدت متهم کرده .
پیوتور منتظر می ماند ببیند این متهم کننده چه کسی ست: مآموران آن شخص را وارد دادگاه می کنند. او کسی نیست جز شوبراین. شوبراین کسی ست که در اقرار هایش پیوتور را به خیانت متهم کرده . او از ارتباطات دوستانه ی پوگاچِف و پیوتور گفته . دادگاه دفاعیات پیوتور را نمی پذیرد و او را روانه ی زندان می کنند. پدر و مادرش و مخصوصاً پدرش انتظار چنین اتفاقاتی را نداشتند و بسیار ازش ناامید می شوند. اما هنوزیک نفر هست که می تواند نجاتش دهد: ماریا، معشوقه اش.
ماریا عریضه ای را آماده می کند و راهی سن پترزبورگ می شود تا به شکلی نامه را به دست ملکه کاترین دوم برساند. پس از پیگیرها و رفت و آمدهای فراوان بالاخره موفق میشود.
یکسال بعد در اواخر 1774 پوگاچف اعدام میشود. کمی بعد پیوتور آندرویچ هم که مورد عفو ملکه قرار گرفته است با ماریا ازدواج می کند و از آن پس در ولایت سیمبرسک زندگی خوب و خوشی را شروع می کنند
پیوتور در قلعه می ماند و به همراه یاران زورین به جنگ با یاران پوگاچِف میرن . اونا قلعه را ترک میکنند و به سمت سیمبرسک به راه میافتن . به سمتِ قلعه ی خودشون می رود. وقتی به قلعه می رسد متوجه می شود که برای خانه ی اربابان محافظ گذاشته اند و او و درشکه چی را راه نمی دهند.
واقعیت این بود که دهقانان بر علیه پدر پیوتور شورش کرده بودند. پدر و مادر پیوتور، به همراه ماریا و خدمتکار در انبار بودند. پیوتور به زحمت خودش را به انبار و پیش خانواده اش می رساند. پدر با دیدن پسر می گوید:
«تو در گذشته کارهای زشتی کرده ای ولی نظر من نسبت به تو تغییر کرده

Пікірлер: 63
@Samerdashti
@Samerdashti Ай бұрын
مرسی به خدا منتظرم چند روزه در این غربت اجباری آلمان صدا و برنامه شما یه نور امید و روشنی برای من هست خدا بهترین ها را نصیبتان کند حافظی عزیز 💎💎💎💎💎🌸🤍🩵بخیر زود زود برنامه بسازید خداره سپاس که هستید ☔️🌕🌺
@vahidsharafat230
@vahidsharafat230 Ай бұрын
سرت را گرم کن مخصوصا با کتاب و زبان خوندن افسرده نشی من هم امريکا هستم
@Samerdashti
@Samerdashti Ай бұрын
@@vahidsharafat230سپاس از توجهت🌺💎😊
@user-jc1ll4jb4j
@user-jc1ll4jb4j Ай бұрын
من هم یه چند روزیه رسیدم المان، ولی واقعا اسون نیست
@Samerdashti
@Samerdashti Ай бұрын
@@user-jc1ll4jb4j بخیر زبان بخوان یک کار یاد بگیر رفیق بازی زیاد نکن و تنهایی خودت را با رنج هایت در آغوش بگیر 🌸💎کامیاب باشی عزیز
@seyedesfahani1554
@seyedesfahani1554 5 күн бұрын
با درود به آرمان و همکاران عزیز، آقا آرمان، عالی بود مثل همیشه.
@abedin.hashemi369
@abedin.hashemi369 22 күн бұрын
درود بر شما و تیم خوبتون،صدا و محتواهایی که درست میکنید عالیه،زنده باشی، دمتگرم.
@kevintv-hq3eb
@kevintv-hq3eb Ай бұрын
بسیار بسیار عالی. سپاس فراوان از شما
@alitak5034
@alitak5034 Ай бұрын
سلام خسته نباشید ممنون از زحمات شما 🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤
@user-le5qg5ve3i
@user-le5qg5ve3i Ай бұрын
خدایش. دممتگرم وخسته نباشید
@Dastanohekayat1
@Dastanohekayat1 Ай бұрын
چقد زیبا ممنونم
@cod_player248
@cod_player248 Ай бұрын
مرسي از پيجتون موفق باشيد❤
@shivaomrani
@shivaomrani Ай бұрын
سلام بر کانال بسیار خوب شما😊 من این کتاب را دوسال پیش خواندم و به جرات میتوانم بگم از بهترین داستانهایی بود که خوانده شد و من آخر داستان برای شخص قزاق که اعدام شد بسیار گریه کردم 😢و باید گفته شود شما بهترین شاهکار را ارایه دادید، و بسیار از شما جای تقدیر و تشکر لازم هست❤❤❤❤❤❤
@omidomid3357
@omidomid3357 Ай бұрын
یک اجرای فوق العاده دیگر سپاس
@hoomanakhtari3466
@hoomanakhtari3466 Ай бұрын
Merci. من این کتاب رو ۲۵ سال‌پیش‌خونده بودم.
@user-py5se1uv6d
@user-py5se1uv6d Ай бұрын
دستتون درد نکنه کارتون خوب بود ❤❤❤
@user-uu7yy8ql2z
@user-uu7yy8ql2z Ай бұрын
ممنون از شما
@hosmmean8807
@hosmmean8807 Ай бұрын
درود برشما خسته نباشید ❤
@soheyla7299
@soheyla7299 Ай бұрын
شما و تیم همراهتون بینظیر هستید آرمان عزیز☘☘☘🌹🌹🌹🌹🌹
@sas9096
@sas9096 Ай бұрын
مرسی برای کلیپ. کاش جنگ و صلح رو بذارید که بهترین رمان دنیاست.
@mahinkhazaeezadeh
@mahinkhazaeezadeh Ай бұрын
بسیار عالی💓
@MahjoobRahmani
@MahjoobRahmani Ай бұрын
عالی بسیار زیبا
@Hadi_GRF
@Hadi_GRF Ай бұрын
عالی ارمان عزیز، حال دل همتون خوب 🤍💎✌🏻🤝🏻
@ParsaMoto81
@ParsaMoto81 12 күн бұрын
جالب بود ممنون
@Eghbal54
@Eghbal54 Ай бұрын
🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺درود بی پایان به شما 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺 سپاسگزار از تلاشتان 🌷🌻🌷🌻🌷🌻
@user-to3sy3df7t
@user-to3sy3df7t Ай бұрын
عالی👍👍👍
@nastarantavaf9294
@nastarantavaf9294 Ай бұрын
به به خییلییی داستانها و روایتتون رو دوست دارم. دم تیم خوبتون گرم😍😍
@HomanDavodi
@HomanDavodi Ай бұрын
سلام جناب حافظی عزیز.لطفا از تاریخ بسازید.❤❤❤شما بهترین هستید.
@siamkmalki
@siamkmalki Ай бұрын
دمدگرم قشنگ بود🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄😊
@peymansharif1523
@peymansharif1523 Ай бұрын
thanks!
@MB-hs3fr
@MB-hs3fr Ай бұрын
❤❤❤
@SOURENAPARSI
@SOURENAPARSI Ай бұрын
Well done ❤
@ashrafhamzeharaghi4165
@ashrafhamzeharaghi4165 Ай бұрын
Very good
@majid6055
@majid6055 Ай бұрын
💙💙💙💙😍
@mg-rz9us
@mg-rz9us Ай бұрын
❤❤❤🎉
@afarinmahdiani90
@afarinmahdiani90 Ай бұрын
🎉❤🎉
@user-im6um2gr4m
@user-im6um2gr4m Ай бұрын
Ok ok 🌹💙🙏👨‍❤️‍👨👏👏👏
@mmdisti_3733
@mmdisti_3733 Ай бұрын
داش تو تلگرامت هنوز از شاهنامه نزاشتین که لطفا زودتر بزارید تا فیض ببریم باتشکر❤
@gholamrezare9450
@gholamrezare9450 Ай бұрын
@mohammadkhani8716
@mohammadkhani8716 Ай бұрын
لطفاداستان یک تکه گوشت اثرجک لندن راپخش کنید
@abdoalrezakhodadadi2615
@abdoalrezakhodadadi2615 Ай бұрын
😍👍👌♥
@yaserraz6879
@yaserraz6879 Ай бұрын
❤❤❤❤
@hosseinomidi7464
@hosseinomidi7464 Ай бұрын
لایک ❤❤
@alimadadi7220
@alimadadi7220 Ай бұрын
Like 👍
@amirsalar1800
@amirsalar1800 Ай бұрын
سلام. خدمت‌کارش تیموتی شالامِی بوده؟
@Theofstories
@Theofstories 13 күн бұрын
🎉
@user-lu2sx7vo4q
@user-lu2sx7vo4q 2 күн бұрын
Like ❤
@mohsenrahimi-vn5lo
@mohsenrahimi-vn5lo Ай бұрын
ممنون از کاراتون.❤ به عنوان یه پیشنهاد به نظرم از عکس های تکراری استفاده نکنید چون این عکسا تو ذهن بیننده کاراکتر دارند و وقتی تو ویدیو های بعدی استفاده میشن خیلی جالب نیست.
@rezaradpour5815
@rezaradpour5815 Ай бұрын
رزمناو معروف روسی پیوتر که غول دریای منجمد شمالیه از اسم همین ژنرال روسیه تزاری گذاشته شده است/•
@mohammadghayem6889
@mohammadghayem6889 Ай бұрын
Not interesting, but much appreciated for ur best
@user-im6um2gr4m
@user-im6um2gr4m Ай бұрын
سلام داستان می باشد یا واقعی آره یا خیر ؟؟؟ جواب بده تا کامنت انگلیسی برایت بگزارم ؟
@Sasanghorbanpour-mw9vv
@Sasanghorbanpour-mw9vv Ай бұрын
کامنت❤coment
@eoveisi
@eoveisi Ай бұрын
ممنون از تیم دیپ پادکست و آرمان حافظی عزیز فقط یه نقد دارم کاش داستان های شاهنامه رو در تلگرام نمی گذاشتید چرا که اولا هر زحمتی که برای این ویدئو ها گذاشتین باید مورد قدر دانی قرار بگیره و ثانیا درآمد از این ویدئو ها داشته باشید و ثالثا فرهنگ سازی که افراد محتوا های خوب را در شبکه های پر طرفدار مجازیدر جهان دنبال کنند
@deepstories
@deepstories Ай бұрын
حق با شماست اما خیلی این درخواست رو داشتیم و متاسفانه خیلی از دوستان به یوتیوب دسترسی ندارن. نمیدونم به چه شکله اما راحت‌تر به تلگرام وصل میشن
@pubgarkamirreza
@pubgarkamirreza 25 күн бұрын
سلام خسته نباشین یه نظر دارم شما بادی کله وقت که داری رو یه چنل بزاری ۳ ماه دارم میگم این داستانا کجا رفته از نظر من داری اشتباه میکنی❤️مرسی برای داستان ❗️
@s.keikhosro_5555
@s.keikhosro_5555 Ай бұрын
استاد شاهنامه کم کار شدی
@user-im6um2gr4m
@user-im6um2gr4m Ай бұрын
سلام الکی گفتم کامنت انگلیسی برایت می گزارم mmm ‏‪13:17‬‏
@payamghorbani2169
@payamghorbani2169 Күн бұрын
تو گوگل سرچ بزن Remove silent این سکوت های نیم ثانیه ای که بین جمله هات هست رو حذف می‌کنه ، از این حالت سکته سکته ای در میاد ، این مکث هایی که بین جمله هات می افته خیلی آزار دهنده س
@komeilaghapour6888
@komeilaghapour6888 Ай бұрын
چرا حس می‌کنم به اندازه‌ی آوازه‌ش، داستان خوبی نیس.
@fefafafe5059
@fefafafe5059 Ай бұрын
عاشق رومانهای سوسیالی کمونیستی شدید ؟؟؟ هان بگو و اعتراف کن ؟؟؟
@user-tb5oh8it5v
@user-tb5oh8it5v Ай бұрын
داستان چرتی بود😞
@Herlock-vc6ch
@Herlock-vc6ch Күн бұрын
این نتیجه اخلاقی اش چی بود الان
@maryamghafoorian9597
@maryamghafoorian9597 Ай бұрын
سپاس آرمان عزیز 🌹 لذت ماجرا ، آگاهی ، انتخاب خوب از خصوصیات روایتگری رمان شماست
داستان کامل تلخون اثر صمد بهرنگی
21:21
deep stories
Рет қаралды 15 М.
路飞被小孩吓到了#海贼王#路飞
00:41
路飞与唐舞桐
Рет қаралды 44 МЛН
Became invisible for one day!  #funny #wednesday #memes
00:25
Watch Me
Рет қаралды 53 МЛН
🤔Какой Орган самый длинный ? #shorts
00:42
ماجرای جغدها و کلاغ‌ها : کلیله و دمنه
20:06
منطق‌الطیر عطار نیشابوری - قسمت اول
1:12:53
شنل قرمزی : تلخ اما واقعی
18:24
deep stories
Рет қаралды 15 М.
داستان زیبای راز - مرد تاجری که مخفیانه از هر شهری یک زن میگرفت
45:02
داستان های فارسی با ردپای شب
Рет қаралды 76 М.
عروسک پشت پرده - داستانهای صادق هدایت
22:37