داستان کامل تلخون اثر صمد بهرنگی

  Рет қаралды 17,278

deep stories

deep stories

Күн бұрын

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
/ deeppodcastiran
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: creativecommon...
___________________________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
deep.podcast.ir@gmail.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تلخون
صمد بهرنگی
روزی روزگاری تاجری بود که هفت دختر داشت به نام¬های: ماه فرنگ، ماه سلطان، ماه خورشید، ماه ببگم، ماه ملوک و ماه لقا. دختر هفتم تلخون نام داشت که شباهتی به هیچ کدم از آن شش دختر نداشت. آن¬ها با بدن¬های گوشتالوشان آب در دهان جوانان محل می¬انداختند. مرد تاجر برای هر کدام از دخترانشان یک شوهر دست و پا کرده بود. شوهران در خانه¬¬ا-ی زندگی می¬کردند که تاجر برای دخترانش خریده بود. شوهرانشان هم اهل کار نبودند فقط در خانه لش می¬کردند و روزی دو ساعت سر کار می¬رفتند. کار خاصی هم نمی¬کردند. به حجره¬ی مرد تاجر سر می¬زدنند و به دفتر حساب و کتاب¬هاب او رسیدگی می¬کردند. بقیه¬ی روز با زنانشان در خانه لش می¬کردند و مشغول خوشگذرانی بودند.
تلخون اما با بقیه فرق داشت. انگار کسی را نمی¬دید یا اگر می¬دید اعتنایی نداشت. لباس¬های معمولی می¬پوشید. اهل ادا و اطوار نبود. پدرش هنوز نتوانسته بود او را شوهر دهد. هیچ وقت هم چیزی از پدرش نمی¬خواست. هرچه پدرش می¬خرید قبول داشت و مخالفتی نمی¬کرد. اگر از او چیزی می¬پرسیدند جواب¬های کوتاه می¬داد. خرمن موهایش را روی کمر می-انداخت و انگار خود را از سرزمینی دیگر می¬دانست یا منتظر کسی یا چیزی بالاتر از چند و چون¬های زندگی سطحی بود.
زندگی بر همین منوال بود تا اینکه یک روز جشن بزرگی پیش آمد. یک روز مانده به جشن، مرد دخترانش را جمع کرد و گفت هر چه می¬خواهید بگویید تا برایتان از شهر بخرم. هر یک از دختران به شکلی که بلد بودند ادا درآوردند و خودشان را برای پدر لوس کردند و چیزی گران قیمت خواستند. تا نوبت به تلخون رسید. تاجر به تلخون گفت تو چه می¬خواهی؟ برقی بی¬سابقه در چشمان تلخون پیدا شد. او گفت هر چه بگویم می¬خری؟ تاجر گفت: بله. هر چه می¬خواهی بگو. تلخون گفت: یک دل و جگر. این را گفت و آرام از جایش بند شد و رفت. تاجر و دخترانش از این خواسته¬ی تلخون حیران مانده بودند.
مرد تاجر به شهر رفت. به بازار رفت و تمام کادوهایی که ببرای دخترانش می¬خواست سفارش داد یا تهیه کرد. دست آخر گفت حالا برم دل و جگر بخرم. رفت به بازاری که می¬دانست آنجا پر از مغازه¬های دل و جگر فروشی¬ست. اما در کمال ناباوری هیچ اثری از دل و جگر فروشی نبود. همه¬ی مغازه¬ها تبدیل به آینه فروشی شده بودند. آینه¬هایی می¬فروختند که یکی را هزار، کوچک را بزرگ، زشت را زیبا و دروغ را راست نشان می¬دادند. با خودش فکر کرد ای کاش تلخون یکی از این آینه¬ها خواسته بود و می¬توانستم راحت برایش بخرم و ببرم.
از هر مغازه¬ای که می¬پرسید چرا این دل و جگر فروشی¬ها بسته¬اند؟ جواب سر بالا می¬شنید. خلاصه اینکه تمام بازار را گشت اما اثری از دل و جگرفروشی پیدا نکرد. مرد تاجر پس از جستجوهای فراوان خسته و نالان کنار یک باغ به دیوار تکیه داد و نشست. ناگهان از داخل باغ صدایی شنید:
-پس همه چیز رو به راه شد و دلی نمونده. نه میشه خریدی نه فروخت.
-نه دخترم. اینجورا هم نیست. اگه بگردی پیدا می¬کنی.
تاجر تا این را شنید از بالای دیوار باغ سرکی کشید. اما دید فقط خرگوش سفیدی در باغ هست که دارد به بچه¬هایش شیر می¬دهد. مرد تاجر که هیچ وقت اینطور عاجز و درمانده نشده بود، راهش را کشید و رفت و رفت. رسید به سر کوچه¬شان اما پیش خودش گفت حالا چه جوابی به دخترم بدهم. آهی پر سوز از ته دل کشید. ناگهان چیزی مرکب از سوز و آتش و دود جلویش ایجاد شد و مرد جوانی روبرویش ظاهر شد. تاجر گفت: تو کی هستی؟
مرد گفت: من آه هستم. چه می¬خواهی؟
تاجر گفت: دل و جگر.
اه گفت. دارم، اما به یک شرط می¬دهم.
تاجر گفت: چه شرطی؟
آه گفت: این که تلخون را به من بدهی.
مرد تاجر گفت: قبول. همین حالا؟
آه گفت: نه! هر وقت خواستم خودم می¬آیم او را می¬برم.
مرد تاجر که فکر نکرد موافقتش با شرط آه چه آخر و عاقبتی خواهد داشت، شرط را پذیرفت و دل و جگر را گرفت و به خانه برد.
مرد تاجر وارد خانه شد. دختران منتظر او بودند. پدر که آمد همه دور سفره نشستند و ناهاری خوردند و پدر هم هدایا را بین آن¬ها تقسیم کرد. تلخون هنوز از پدر نپرسیده بود که آیا دل و جگر گیر آوردی یا نه؟ اما پدر او را صدا زد و دل و جگر را به او داد. تلخون هم دل و جگر را گرفت و از اتاق بیرون رفت. پدر برای دخترانش تعریف کرد که در بازار چه دیده است. او از بازار آینه¬ها فروش¬ها برایشان گفت. در همین حین در خانه را زدند. تلخون با شادابی و چابکی از پنجره بیرون پرید و به سمت در رفت. پدر که حدس می¬زد چه کسی پشت در باشد خودش را به در کوچه رساند. دید که دخترش با جوان بلند بالایی مشغول صحبت کردن است.
جوان گفت: مرا آه فرستاده است که تلخون را ببرم. تلخون انگار این مسئله را از قبل می¬دانست، زیرا وقتی این حرف را شنید حالش تغییری نکرد. پدرش گفت: «من نمی¬توانم این کار را بکنم، من دخترم را نمی¬دهم» جوان با خونسردی گفت: اختیار از دست تو خارج شده است. این کار باید بشود و شرطش با آه را به یاد او آورد. مرد تاجر کمی نرم شد و بهانه¬جویانه گفت: به نظر تو این مسخره نیست که آدم دخترش را دست آدمی بدهد که نه می‌شناسدش نه او را جائی دیده است؟

Пікірлер: 139
@faridmostafazadeh.
@faridmostafazadeh. Жыл бұрын
مثل همیشه دلنشین و عالی و آرامش بخش .. روح‌ بزرگوار استاد صمد بهرنگی شاد یادشان جاودان✨️♾️🙏🏻🙏🏻👍🏼👍🏼👍🏼👍🏼💐💐💐
@hoseinzamanian8922
@hoseinzamanian8922 Жыл бұрын
سلام جناب استاد. ممنون بمدت ده روز از قسمت اول تا اینجا تماشا کردم و واقعا خیلی چیزا یاد گرفتم و برای دوستانم تعریف کردم. خواستم ازتون تشکر کنم بپاس خدمت به فرهنگ ایرانی و بهترینا رو واستون آرزو کنم❤
@soheyla7299
@soheyla7299 7 ай бұрын
نوجوانی ام با داستانهای صمد بهرنگی رنگ و رویی داشت سپاس آرمان جان ❤❤❤❤❤
@saraj1087
@saraj1087 Жыл бұрын
سپاس ، خیلی بچه بودم خوانده بودمش و یادآوریش توسط شما دلنشین بود ❤❤
@shivaomrani
@shivaomrani 11 ай бұрын
من عاشق داستانهای صمد بهرنگی هستم و یاد و خاطرش تا ابد گرامی باد.
@ras.raso42
@ras.raso42 Жыл бұрын
بی‌نهایت جذاب بود که نمیشود بیان کردهرچندمه داستان ولی در عمق کلمات عرفان ومعنوی زیادی داشت ،، درود برشما 🌺🌹🌺
@ericjahangirzadeh3871
@ericjahangirzadeh3871 11 ай бұрын
بسیار عالی و دلنشین . دستتون طلا
@mahnazsalimimoghadam1744
@mahnazsalimimoghadam1744 4 ай бұрын
درود بر شما، بسیار عالی 👍👌
@Eli_a22
@Eli_a22 24 күн бұрын
عاشق داستان های بهرنگی هستم و این داستانو از کتابش خوندم ولی دوباره گوش میکنم😊
@seyedmasoudvahedi8323
@seyedmasoudvahedi8323 11 ай бұрын
چقققدر زیبا بود
@masouddodangeh
@masouddodangeh Жыл бұрын
درود بر شما بسیار غالی و پر معنی بود و از شما و گروه تان سپاسگزارم.
@MohammadaminRazavi-o6n
@MohammadaminRazavi-o6n Ай бұрын
مرسی بابت کانال های خوبت آقا آرمان❤❤
@ariyadiba-ek6sj
@ariyadiba-ek6sj Жыл бұрын
بی نظیر شما معلمی بی نهایت بزرگواری
@saeedalipour1584
@saeedalipour1584 Жыл бұрын
Hello Arman. Thank you for your good channel and congratulations to the wonderful Deep Podcast team
@RoyaAlipour-hm1he
@RoyaAlipour-hm1he Жыл бұрын
تلخون..آه..دل،اشک،یک قطره خون...داستانش غم دلنشینی بود، خیلی متشکر
@shabnam30
@shabnam30 Жыл бұрын
چقدر زیبا بیان کردید سپاس 🤍💚🩵
@NaserNikdehghan
@NaserNikdehghan Жыл бұрын
عجب یادش بخیر یاد قدیما افتادم ممنون از شما
@thespiritofwisdom
@thespiritofwisdom 5 ай бұрын
بسیار زیبا بود، ممنون از شما 🌼
@MehdiiYadegarii
@MehdiiYadegarii Жыл бұрын
بسیار عالی. خسته نباشید
@saeedvd4328
@saeedvd4328 11 ай бұрын
چه داستان جالبی بود.دمتون گرم
@hamid2r
@hamid2r Жыл бұрын
ممنون بازهم عالی👍
@AmeerBashar-u2p
@AmeerBashar-u2p Жыл бұрын
خيلي زيبا بود ممنون از شما
@omidomid3357
@omidomid3357 Жыл бұрын
فوق العاده بود مثل همیشه 🙏🙏🙏
@hosienrahbari990
@hosienrahbari990 Жыл бұрын
مرسی از آقای حافظی عزیز ، میشه لطفاً از داستان های آقای تالکین هم در کانال ، ویدیو بسازید
@yassi93
@yassi93 11 ай бұрын
این داستان رو البته با یک ورژن متفاوت مادربزرگ خدا بیامرزم شبا برام تعریف کرد.یاد روزهای خوبی افتادم.ممنون
@mohammadghavabesh4726
@mohammadghavabesh4726 Жыл бұрын
تشکر فراوان ❤️
@shivaomrani
@shivaomrani 11 ай бұрын
یکی از داستانهای معروف و شیرین صمد بهرنگی ،کوراوغلو هست که بسیار جالب و خواندنی هست.
@aminman9436
@aminman9436 8 ай бұрын
مرسی
@-Mohammad.chegini
@-Mohammad.chegini 11 ай бұрын
بسیار خوب دلنشین❤
@afg.swe.a.m4723
@afg.swe.a.m4723 Жыл бұрын
من کتابهای گوناگونی میخوانم . و امشب این کتاب مرا به دوران کودکی ام برد . و کاملا خاطرات کودکی ام تازه شده و حس عجیب و خوش‌آیندی دارم . ده سال میشود از مادرم دورم و از این دست قصه ها(افسانه ) برایم میگفت مادر مهربانم .❤❤❤ واقعا لذت بردم محترم ❤❤❤❤
@danibel123
@danibel123 Жыл бұрын
به خورده داستان پيچيده بود لطفا تفسيرش رو هم بذاريد
@MehrnoshFarhadi-tl6gl
@MehrnoshFarhadi-tl6gl Жыл бұрын
ممنونم❤❤❤❤❤❤
@nasimrazzaghi7639
@nasimrazzaghi7639 11 ай бұрын
تلخون از داستانهای فولکلور آذربایجان هست که از مادربزرگهامون شنیدیم و مثل کتاب افسانه های آذربایجان صمد بهرنگی بازگویی شده ربطی به اعتقادات کمونیستیش نداره .آرمان عزیز ممنون از زحمات شما
@mohammadghavabesh4726
@mohammadghavabesh4726 Жыл бұрын
انشاالله همینجور پیش بریت
@admintadbir1578
@admintadbir1578 Жыл бұрын
عالی بود لطفا بیشتر از داستان های آذربایجانی بزار
@سیمینعزیزی
@سیمینعزیزی Жыл бұрын
بسیار عالی
@mehrawnofficial6796
@mehrawnofficial6796 Жыл бұрын
هنوز ویدئو رو کامل ندیدم اومدم تا یادم نرفته کامنت بزارم اونجایی که گفتی لش میکردن چقد خندیدمممم😂😂😂😂😂 وااااااااااای عاشقتم مررد😂😂😂😂😂
@elizabihi4750
@elizabihi4750 Жыл бұрын
merci Arman, It was fabulous 👌 🎉
@rramyar5558
@rramyar5558 Жыл бұрын
سپاس!
@hosmmean8807
@hosmmean8807 Жыл бұрын
درود بر شما خسته نباشید ❤🌷🙏❤
@mojganhosseini6633
@mojganhosseini6633 Жыл бұрын
مرسی خیلی عالی بود
@mina1990b
@mina1990b Жыл бұрын
چه جالب من دیشب این داستانو خوندم😊
@ghazalazad6678
@ghazalazad6678 Жыл бұрын
بسیار زیبا و دلنشین بود.🌺🌺🌺 به یکی از دوستان که کامنتی نه چندان دوستانه اما با هدف به اندیشی گذاشته بود نوشتم برای شما خوبان هم می نویسم تا همه با هم بدونیم. بله گرایشات کمونیستی داشته اما این داستان جادویی زیبای شاه و پریان برگرفته از داستان‌های فولکور مردمیه و زیادی هنر اندیشه و دستان صمد بهرنگی نقش آفرینی کرده و استاد داستانی به زیبایی و ظرافت مینیاتور آفریده. به جای زهی و خوشا چشم تنگ می کنید.چه کسی گفت داستان تنها برای کودکان است و یا نوجونها اونهم نوجوان‌های امروزی که تو دنیای نت بدترینها رو می بینند و می آموزند نباید بشنوند باید بشنوند و از خطرات آدمهای سمی در قالب دوست و همسر و همسایه و یا حتی خونواده آگاه بشوند و از منظور داستان پندها اندوخته کنند.
@SoroushNash99-fc5vr
@SoroushNash99-fc5vr Жыл бұрын
درود سمد بهرنگی عالیه و درود برای این ویدیو❤❤
@maryamghafoorian9597
@maryamghafoorian9597 Жыл бұрын
ممنون آرمان عزیز 🌹 آه ؛ ایرانم ۴۰ و اندی سال است که مرده ما تمام مدت غمش را در سینه نگه داشتیم ب امید پر آزادی و تولدی دوباره 🌹
@e66elat90
@e66elat90 3 ай бұрын
من اگه جای صداوسیما بودم شماهارو بهتون کانال مخصوص پخش میدادم 👏👏👏👏👏
@Malibu-ku2to
@Malibu-ku2to Жыл бұрын
I wish you had your personal analysis at the end!! 🙏🏻
@sinapa3200
@sinapa3200 Жыл бұрын
That was a fantastic story.🥰
@sepsar2217
@sepsar2217 Жыл бұрын
دن کیشوت هم تعریف کنید
@Alireza-de4nb
@Alireza-de4nb Жыл бұрын
قبلاً گفتن هست توی کانال
@Ahmad.65m
@Ahmad.65m Жыл бұрын
قبلا گفته شده
@puyanh4456
@puyanh4456 Жыл бұрын
عالی بود❤❤❤
@goodaliran7255
@goodaliran7255 Жыл бұрын
دمت گرم عجب داستانی بود👌
@rezansalehi4694
@rezansalehi4694 11 ай бұрын
چه داستان عجیب و جالبی ❤
@MatinTaghvaei
@MatinTaghvaei Жыл бұрын
عالی
@rezadavoudi6461
@rezadavoudi6461 Жыл бұрын
Thank you very much 💚🤍❤️
@saharamorgana
@saharamorgana Жыл бұрын
چقدر عالی قشنگ میشه ازش یک فیلم زیبا درست کرد❤ افسوس و صد افسوس که این حکومت به آثار فاخر دست رد میزند و نابود میکند...برای مثال بجای رستم و سهراب فیلم های آت و آشغالی مثل مختار میسازه و جومونگ پخش میکنه و در سینمای ایران هم بیشتر ابتذال و نابودی میبینیم ..نمیدونم چی بگم واقعا کاش به آثار نویسندگان و هنرمندان خودمون اهمیت بدیم و در ابعاد بالا تر تبدیل به فیلم و سریال کنیم... به امید آزادی و پیشرفت❤
@farzanekani1162
@farzanekani1162 7 ай бұрын
Tnx
@irajmorady444
@irajmorady444 11 ай бұрын
سالها قبل یه فیلم سینمایی ایرانی از تلویزیون پخش شد که اسمش افسانه آه بود و تقریباً همینطور بود.
@MohammadrezaMehrani4895-st5oe
@MohammadrezaMehrani4895-st5oe Жыл бұрын
عمو آرمان ممنون بابت زحمتی که میکشید بروبچ گروه🙏🙏شاهنامه رو هم دریاب ممنون❤🎉❤
@sabablueiy8594
@sabablueiy8594 11 ай бұрын
تموم شد؟؟ چرا ادامه نداشت😿
@Kaveh2151
@Kaveh2151 Жыл бұрын
Thanks ❤
@S0r0ush
@S0r0ush Жыл бұрын
Great
@miraschel2496
@miraschel2496 9 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤❤ thanks
@sasankarimi2607
@sasankarimi2607 Жыл бұрын
واقعا زیبا. گویندگی عالی ویدیو عالی. خیلی ها تو این سبک فعالیت میکنن اما دو نکته مهم رو رعایت نمیکنند.یکی گویندگی که باید خوش صدا و سینوسی باشه و شبیه لالایی نباشه که بخوابی.دوم زمان هست.اگر طولانی باشد خسته کننده میشود و احتمالا در میانه‌ی راه بیخیال بشی و کلا ببندی و خاموش کنی. اما تیم قدرتمند دیپپادکست این دو اصل را رعایت میکنند برا همینه بیننده‌ی زیادی دارند
@ashrafhamzeharaghi4165
@ashrafhamzeharaghi4165 Жыл бұрын
Very good
@pejhmanmottaghi4588
@pejhmanmottaghi4588 Жыл бұрын
کاش منم یه تلخون داشتم
@faridmostafazadeh.
@faridmostafazadeh. Жыл бұрын
Best of the Best ✨️♾️
@hermesarm2721
@hermesarm2721 Жыл бұрын
درود بر شما آرمان ارجمند . صمد، نویسنده ای چیره و توانا بود . او در هنگام پیشرفت ایران البته با صدها توطئه درون و بیرونی، نق و غرو لند می کرد و خلاصه خواستار بابا استالین بود. من او را آدم مشنگ و ره گم کرده ای می دانم. حیف از این ایران با اینهمه ویرانکار و میهن ستیز. سپاس از شما
@HamidSorsori
@HamidSorsori Жыл бұрын
درود برشما❤❤
@zaripourgazdani9848
@zaripourgazdani9848 Жыл бұрын
Thanks
@حمیدرضاشهسواریپور
@حمیدرضاشهسواریپور Жыл бұрын
درودبرشماویادصمدبهرنگی جاودانه باو
@lantern1358
@lantern1358 Жыл бұрын
فکر کنم اسم این داستان افسانه آه بود
@rezamaheri9868
@rezamaheri9868 Жыл бұрын
Merci
@hoomanakhtari3466
@hoomanakhtari3466 7 ай бұрын
👌👌👌
@mg-rz9us
@mg-rz9us Жыл бұрын
@mohsenrajabi3861
@mohsenrajabi3861 Жыл бұрын
درود بر دیپ استوریز ودیپ پادکست❤👍
@delmyayang3973
@delmyayang3973 Жыл бұрын
چرا من هیچ چیزی از این داستان نفهمیدم 😅؟ چرا هر بار دوست داشت به عنوان برده فروخته بشه ؟
@thomadpreising9941
@thomadpreising9941 Жыл бұрын
❤❤❤❤❤❤
@zm7096
@zm7096 Жыл бұрын
Cheerup ❤
@Raysh4th-pk8ov
@Raysh4th-pk8ov 11 ай бұрын
چقدر آشفته و غیر واقعی .عمرا بچه ای اینو بفهمه و خوشش بیاد
@PiMad
@PiMad Жыл бұрын
کجایی شام بیا شام بیا
@hoomanakhtari3466
@hoomanakhtari3466 7 ай бұрын
🙏😂👌
@matinzarei5708
@matinzarei5708 Жыл бұрын
کاش مفهومشم مگفتین اصلا هیچی دستگیرم نشد
@برنارادمهر
@برنارادمهر Жыл бұрын
فک نکنم کلا مفهومی داشته باشه چون گمان کنم داستان کودکه
@mohammadmoosavi3625
@mohammadmoosavi3625 Жыл бұрын
​@@برنارادمهربه کدوم کودکی راجع به بک*ن(همون حرومی های قبرستان) های زن یکی دیگه داستان میگن؟
@Calvin1a
@Calvin1a 11 ай бұрын
یعنی فرهنگ آذربایجان اینطور غنیه؟
@ramin7663
@ramin7663 Жыл бұрын
برو بریم
@behzadparsa
@behzadparsa Жыл бұрын
👍💚🤍♥️👍
@saraskincare
@saraskincare Жыл бұрын
آهنگ پایانی نه نظرم مناسب نبود
@Hoseinataei
@Hoseinataei Жыл бұрын
حکایتهای صمد بهرنگی. صمد گرایشات کمونیستی داشت حیف 🎉🎉🎉
@alanalians5070
@alanalians5070 Жыл бұрын
چقدر داستان مرخرفی بود ، آرمان جان دمت گرم ، ولی از نویسنده های مغزشل مثل بهرنگی بهتر پیدا نکردی ؟ از داستان مغشوشی که نوشته معلومه که چه ذهن بیماری داشته
@HamidTtttt
@HamidTtttt 10 ай бұрын
اگه بخوای به داستانش داستانی نگاه کنی خوبه ولی اگه بخوای ایدئولوژیک نگاه کنی .واویلا
@aminv5887
@aminv5887 Жыл бұрын
اسم کمونیست ها و چپی ها که میاد کهیر میزنم !
@bahram8402
@bahram8402 Жыл бұрын
آقا يه تغييري كردي!
@mr.niceguy8618
@mr.niceguy8618 Жыл бұрын
داستان خوبی بود و از داستان زیباتر کارکتر ھای سکسی و جذاب بود کہ از اون دوتا خانم جواان بہ تصویر کشیدی 😉😉
@xgvx561
@xgvx561 Жыл бұрын
لطفاً آثار روسیه بزار
@alirezanaeimi5698
@alirezanaeimi5698 Жыл бұрын
Lصمد بهرنگی رو به عنوان داستان نویس کودکان میشناسن با گرایشات کمونیستی . این داستان که مناسب برای کودکان نیست. اندیشه های کمونیستی هم که تاریخ نشون داده چه طبعات وحشت ناکی داره. به نظرم باید به تاریخ و افراد مشهوری که داریم کمی فکر و بازنگری کنیم. گویا در دوران قدیم خیلیاز افراد که شخصیت های خوبی بودن الان جوره دیگه باید دیدشون
@minahashemi2353
@minahashemi2353 Жыл бұрын
با نظرتون مخالفم اول که هیچ گرایش و ایدیولوژی در شروع بد نبوده و نیست آن چیزی که اون ایدیولوژی رو بد می‌کنه به نظرم گذر زمان و افتادن دست افراد قدرت طلب هست دوم این که کدام داستان بهرنگی به درد کودکان میخوره؟ من که هیچ کدامشو برای فرزندم نمیخونم
@Malibu-ku2to
@Malibu-ku2to Жыл бұрын
You are right. I remember he was against Farsi as the national language. Iran has been a geo-ethnic country since day one. Farsi language and its literature have a great factor that helped us to bond together. 🙏🏻
@ghazalazad6678
@ghazalazad6678 Жыл бұрын
بله گرایشات کمونیستی داشته اما این داستان جادویی زیبای شاه و پریان برگرفته از داستان‌های فولکور مردمیه و زیادی هنر اندیشه و دستان صمد بهرنگی نقش آفرینی کرده و استاد داستانی به زیبایی و ظرافت مینیاتور آفریده. به جای زهی و خوشا چشم تنگ می کنید.چه کسی گفت داستان تنها برای کودکان است و یا نوجونها اونهم نوجوان‌های امروزی که تو دنیای نت بدترینها رو می بینند و می آموزند نباید بشنوند باید بشنوند و از خطرات آدمهای سمی در قالب دوست و همسر و همسایه و یا حتی خونواده آگاه بشوند و از منظور داستان پندها اندوخته کنند.
@ALBORS771
@ALBORS771 Жыл бұрын
آقا راست میگه ،چپها خیلی خطرناکند:انداختن بمب اتم،جنگ جهانی اول ودوم،بمب مادرانداختن درافغانستان،تاریخ استعمار،همین آلان کشتن پنج هزارکودک درغزه ،داغون کردن محیط زیست فقط به دلیل سودزیاد نه احتیاج وووو....... جهان احتیاج به یک ساواک شاهنشاهی داره تاباقیمانده چپها روهم😂
@amin45769
@amin45769 Жыл бұрын
کاملا درست میگید
@sorooshsoroosh4799
@sorooshsoroosh4799 Жыл бұрын
تنها قسمت این داستان که واقعیت بود و میشه ازش پند گرفت اینه که : از هر پنج زن ، چهارتاشون عامل بدبختی و نیستی اطرافیانشون هستن و یکیشون انسانه واقعیه...و البته انسانی که هیچ مردی نمیتونه مثل اون باشه... امیدوارم اون یکی نصیبشون بشه و اون چهارتا نسلشون منقرض بشه...
@delvin519
@delvin519 Жыл бұрын
داستان خیلی خیلی بیخود و تخمی تخیلی بود ادمو یاد کس شعر خوانی براهنی می اندازد
@scienceart5285
@scienceart5285 11 ай бұрын
منم... بابا آدم به عنوان مثال داستانهای کافکا یا داستایوفسکی رو میخونه پشماش میریزه. این چی بود آخه!؟ 😂🤦🏻‍♂️ یه قطره اشک و یه قطره خون. الان بهشون بگی میگن نه تو نمیفهمی و اینا نماده و رمزه داره و سمبولیکه 😂😂
@scienceart5285
@scienceart5285 11 ай бұрын
آرمان جان ممنون. ولی چیه این آخه!؟ اینهمه نویسنده‌ی بدرد بخور. اگه از ایران هم میخوای داستان بگی، صادق هدایت برات کلی کار خوب آماده داره. مسخ رو که روایت کردی عالی بود. کافکا اینهمه داستان کوتاه خوب داره که هم فلسفیه و هم شاهکار‌. یا سایر نویسنده‌های مشهور جهان. به اونا بپرداز.
@ms_ahmadi1986
@ms_ahmadi1986 Жыл бұрын
من واقعا موندم هدف تیم دیپ پادکست از ساخت این برنامه چی بود،یه کتاب داستان بسیار بسیار ضعیف که نه منطق داشت نه معنی. البته تنها خوبیش این بود که دیگه کلا این کانال رو دنبال نکنم و هیچ برنامه ای دیپ استوری رو نبینم،چون اگه مجدد بعد وقتی که گذاشتم ببینم با یه فاجعه مواجه بودم اون موقع است که باید به شعورم شک کنم که چرا از تجربه اشتباه قبلی درس نگرفتم،چون اشتباه اول میشه تجربه ولی تکرار اشتباه میشه حماقت.
@silent.963
@silent.963 Жыл бұрын
با خسته نباشید ، باید بگم خیلی مزخرف بود داستانش.. لطفا وقت ارزشمندتون رو صرف این محتواهای چرت نکنید ، از شما توقع نداریم
@abbasmaleki5913
@abbasmaleki5913 11 ай бұрын
اقا خدایی این داستانای مسخره و چرت و پرت و کودکانه رو چرا کلیپ میکنین اخه؟!اوکی، جزیی از فرهنگه و زمان خودشون شاخ بودن، ولی واقعا الان دیگه خیلی حال بهم زن و مسخره شدن، بخصوص وقتی بصورت اورجینال بیان نمیشن و یا به شعر! مثل شاهنامه ک داستاناش به شعر بی نظیره و شاهکار
Players vs Pitch 🤯
00:26
LE FOOT EN VIDÉO
Рет қаралды 138 МЛН
Муж внезапно вернулся домой @Oscar_elteacher
00:43
История одного вокалиста
Рет қаралды 7 МЛН
How to Fight a Gross Man 😡
00:19
Alan Chikin Chow
Рет қаралды 18 МЛН
نی نواز هاملین : ترسناک اما واقعی
20:54
deep stories
Рет қаралды 21 М.
کتاب صوتی تلخون اثر صمد بهرنگی | آفتاب قصه های فارسی
1:00:18
آفتاب قصه های فارسی
Рет қаралды 1,5 М.
تراژدی شاه لیر اثر ویلیام شکسپیر
24:12
deep stories
Рет қаралды 14 М.
❌مردم ژاپن ازین هتل وحشت دارن…❌
39:09
کتاب ممنوعه یازده دقیقه
1:52:03
کتاب خونه
Рет қаралды 502 М.
Players vs Pitch 🤯
00:26
LE FOOT EN VIDÉO
Рет қаралды 138 МЛН