داستان کامل تلخون اثر صمد بهرنگی

  Рет қаралды 14,657

deep stories

deep stories

5 ай бұрын

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز
/ deeppodcastiran
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:music by
@incompetech_kmac Kevin MacLeod
@ScottBuckley
under Creative Commons Attribution: creativecommons.org/licenses/...
___________________________________________________________________________________
اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم.
If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit.
deep.podcast.ir@gmail.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تلخون
صمد بهرنگی
روزی روزگاری تاجری بود که هفت دختر داشت به نام¬های: ماه فرنگ، ماه سلطان، ماه خورشید، ماه ببگم، ماه ملوک و ماه لقا. دختر هفتم تلخون نام داشت که شباهتی به هیچ کدم از آن شش دختر نداشت. آن¬ها با بدن¬های گوشتالوشان آب در دهان جوانان محل می¬انداختند. مرد تاجر برای هر کدام از دخترانشان یک شوهر دست و پا کرده بود. شوهران در خانه¬¬ا-ی زندگی می¬کردند که تاجر برای دخترانش خریده بود. شوهرانشان هم اهل کار نبودند فقط در خانه لش می¬کردند و روزی دو ساعت سر کار می¬رفتند. کار خاصی هم نمی¬کردند. به حجره¬ی مرد تاجر سر می¬زدنند و به دفتر حساب و کتاب¬هاب او رسیدگی می¬کردند. بقیه¬ی روز با زنانشان در خانه لش می¬کردند و مشغول خوشگذرانی بودند.
تلخون اما با بقیه فرق داشت. انگار کسی را نمی¬دید یا اگر می¬دید اعتنایی نداشت. لباس¬های معمولی می¬پوشید. اهل ادا و اطوار نبود. پدرش هنوز نتوانسته بود او را شوهر دهد. هیچ وقت هم چیزی از پدرش نمی¬خواست. هرچه پدرش می¬خرید قبول داشت و مخالفتی نمی¬کرد. اگر از او چیزی می¬پرسیدند جواب¬های کوتاه می¬داد. خرمن موهایش را روی کمر می-انداخت و انگار خود را از سرزمینی دیگر می¬دانست یا منتظر کسی یا چیزی بالاتر از چند و چون¬های زندگی سطحی بود.
زندگی بر همین منوال بود تا اینکه یک روز جشن بزرگی پیش آمد. یک روز مانده به جشن، مرد دخترانش را جمع کرد و گفت هر چه می¬خواهید بگویید تا برایتان از شهر بخرم. هر یک از دختران به شکلی که بلد بودند ادا درآوردند و خودشان را برای پدر لوس کردند و چیزی گران قیمت خواستند. تا نوبت به تلخون رسید. تاجر به تلخون گفت تو چه می¬خواهی؟ برقی بی¬سابقه در چشمان تلخون پیدا شد. او گفت هر چه بگویم می¬خری؟ تاجر گفت: بله. هر چه می¬خواهی بگو. تلخون گفت: یک دل و جگر. این را گفت و آرام از جایش بند شد و رفت. تاجر و دخترانش از این خواسته¬ی تلخون حیران مانده بودند.
مرد تاجر به شهر رفت. به بازار رفت و تمام کادوهایی که ببرای دخترانش می¬خواست سفارش داد یا تهیه کرد. دست آخر گفت حالا برم دل و جگر بخرم. رفت به بازاری که می¬دانست آنجا پر از مغازه¬های دل و جگر فروشی¬ست. اما در کمال ناباوری هیچ اثری از دل و جگر فروشی نبود. همه¬ی مغازه¬ها تبدیل به آینه فروشی شده بودند. آینه¬هایی می¬فروختند که یکی را هزار، کوچک را بزرگ، زشت را زیبا و دروغ را راست نشان می¬دادند. با خودش فکر کرد ای کاش تلخون یکی از این آینه¬ها خواسته بود و می¬توانستم راحت برایش بخرم و ببرم.
از هر مغازه¬ای که می¬پرسید چرا این دل و جگر فروشی¬ها بسته¬اند؟ جواب سر بالا می¬شنید. خلاصه اینکه تمام بازار را گشت اما اثری از دل و جگرفروشی پیدا نکرد. مرد تاجر پس از جستجوهای فراوان خسته و نالان کنار یک باغ به دیوار تکیه داد و نشست. ناگهان از داخل باغ صدایی شنید:
-پس همه چیز رو به راه شد و دلی نمونده. نه میشه خریدی نه فروخت.
-نه دخترم. اینجورا هم نیست. اگه بگردی پیدا می¬کنی.
تاجر تا این را شنید از بالای دیوار باغ سرکی کشید. اما دید فقط خرگوش سفیدی در باغ هست که دارد به بچه¬هایش شیر می¬دهد. مرد تاجر که هیچ وقت اینطور عاجز و درمانده نشده بود، راهش را کشید و رفت و رفت. رسید به سر کوچه¬شان اما پیش خودش گفت حالا چه جوابی به دخترم بدهم. آهی پر سوز از ته دل کشید. ناگهان چیزی مرکب از سوز و آتش و دود جلویش ایجاد شد و مرد جوانی روبرویش ظاهر شد. تاجر گفت: تو کی هستی؟
مرد گفت: من آه هستم. چه می¬خواهی؟
تاجر گفت: دل و جگر.
اه گفت. دارم، اما به یک شرط می¬دهم.
تاجر گفت: چه شرطی؟
آه گفت: این که تلخون را به من بدهی.
مرد تاجر گفت: قبول. همین حالا؟
آه گفت: نه! هر وقت خواستم خودم می¬آیم او را می¬برم.
مرد تاجر که فکر نکرد موافقتش با شرط آه چه آخر و عاقبتی خواهد داشت، شرط را پذیرفت و دل و جگر را گرفت و به خانه برد.
مرد تاجر وارد خانه شد. دختران منتظر او بودند. پدر که آمد همه دور سفره نشستند و ناهاری خوردند و پدر هم هدایا را بین آن¬ها تقسیم کرد. تلخون هنوز از پدر نپرسیده بود که آیا دل و جگر گیر آوردی یا نه؟ اما پدر او را صدا زد و دل و جگر را به او داد. تلخون هم دل و جگر را گرفت و از اتاق بیرون رفت. پدر برای دخترانش تعریف کرد که در بازار چه دیده است. او از بازار آینه¬ها فروش¬ها برایشان گفت. در همین حین در خانه را زدند. تلخون با شادابی و چابکی از پنجره بیرون پرید و به سمت در رفت. پدر که حدس می¬زد چه کسی پشت در باشد خودش را به در کوچه رساند. دید که دخترش با جوان بلند بالایی مشغول صحبت کردن است.
جوان گفت: مرا آه فرستاده است که تلخون را ببرم. تلخون انگار این مسئله را از قبل می¬دانست، زیرا وقتی این حرف را شنید حالش تغییری نکرد. پدرش گفت: «من نمی¬توانم این کار را بکنم، من دخترم را نمی¬دهم» جوان با خونسردی گفت: اختیار از دست تو خارج شده است. این کار باید بشود و شرطش با آه را به یاد او آورد. مرد تاجر کمی نرم شد و بهانه¬جویانه گفت: به نظر تو این مسخره نیست که آدم دخترش را دست آدمی بدهد که نه می‌شناسدش نه او را جائی دیده است؟

Пікірлер: 133
@soheyla7299
@soheyla7299 Ай бұрын
نوجوانی ام با داستانهای صمد بهرنگی رنگ و رویی داشت سپاس آرمان جان ❤❤❤❤❤
@faridmostafazadeh.
@faridmostafazadeh. 5 ай бұрын
مثل همیشه دلنشین و عالی و آرامش بخش .. روح‌ بزرگوار استاد صمد بهرنگی شاد یادشان جاودان✨️♾️🙏🏻🙏🏻👍🏼👍🏼👍🏼👍🏼💐💐💐
@hoseinzamanian8922
@hoseinzamanian8922 5 ай бұрын
سلام جناب استاد. ممنون بمدت ده روز از قسمت اول تا اینجا تماشا کردم و واقعا خیلی چیزا یاد گرفتم و برای دوستانم تعریف کردم. خواستم ازتون تشکر کنم بپاس خدمت به فرهنگ ایرانی و بهترینا رو واستون آرزو کنم❤
@shivaomrani
@shivaomrani 5 ай бұрын
من عاشق داستانهای صمد بهرنگی هستم و یاد و خاطرش تا ابد گرامی باد.
@seyedmasoudvahedi8323
@seyedmasoudvahedi8323 5 ай бұрын
چقققدر زیبا بود
@saraj1087
@saraj1087 5 ай бұрын
سپاس ، خیلی بچه بودم خوانده بودمش و یادآوریش توسط شما دلنشین بود ❤❤
@ras.raso42
@ras.raso42 5 ай бұрын
بی‌نهایت جذاب بود که نمیشود بیان کردهرچندمه داستان ولی در عمق کلمات عرفان ومعنوی زیادی داشت ،، درود برشما 🌺🌹🌺
@saeedalipour1584
@saeedalipour1584 5 ай бұрын
Hello Arman. Thank you for your good channel and congratulations to the wonderful Deep Podcast team
@elizabihi4750
@elizabihi4750 5 ай бұрын
merci Arman, It was fabulous 👌 🎉
@masouddodangeh
@masouddodangeh 5 ай бұрын
درود بر شما بسیار غالی و پر معنی بود و از شما و گروه تان سپاسگزارم.
@ericjahangirzadeh3871
@ericjahangirzadeh3871 5 ай бұрын
بسیار عالی و دلنشین . دستتون طلا
@ariyadiba-ek6sj
@ariyadiba-ek6sj 5 ай бұрын
بی نظیر شما معلمی بی نهایت بزرگواری
@hamid2503
@hamid2503 5 ай бұрын
ممنون بازهم عالی👍
@mohammadghavabesh4726
@mohammadghavabesh4726 5 ай бұрын
تشکر فراوان ❤️
@omidomid3357
@omidomid3357 5 ай бұрын
فوق العاده بود مثل همیشه 🙏🙏🙏
@shabnam30
@shabnam30 5 ай бұрын
چقدر زیبا بیان کردید سپاس 🤍💚🩵
@puyanh4456
@puyanh4456 5 ай бұрын
عالی بود❤❤❤
@MehdiiYadegarii
@MehdiiYadegarii 5 ай бұрын
بسیار عالی. خسته نباشید
@RoyaAlipour-hm1he
@RoyaAlipour-hm1he 5 ай бұрын
تلخون..آه..دل،اشک،یک قطره خون...داستانش غم دلنشینی بود، خیلی متشکر
@user-ry8ro3wo8m
@user-ry8ro3wo8m 5 ай бұрын
عجب یادش بخیر یاد قدیما افتادم ممنون از شما
@-Mohammad.chegini
@-Mohammad.chegini 4 ай бұрын
بسیار خوب دلنشین❤
@saeedvd4328
@saeedvd4328 5 ай бұрын
چه داستان جالبی بود.دمتون گرم
@Kaveh2151
@Kaveh2151 5 ай бұрын
Thanks ❤
@sinapa3200
@sinapa3200 5 ай бұрын
That was a fantastic story.🥰
@user-uu7yy8ql2z
@user-uu7yy8ql2z 5 ай бұрын
خيلي زيبا بود ممنون از شما
@rezamaheri9868
@rezamaheri9868 5 ай бұрын
Merci
@mojganhosseini6633
@mojganhosseini6633 5 ай бұрын
مرسی خیلی عالی بود
@MehrnoshFarhadi-tl6gl
@MehrnoshFarhadi-tl6gl 5 ай бұрын
ممنونم❤❤❤❤❤❤
@zaripourgazdani9848
@zaripourgazdani9848 5 ай бұрын
Thanks
@rramyar5558
@rramyar5558 5 ай бұрын
سپاس!
@goodaliran7255
@goodaliran7255 5 ай бұрын
دمت گرم عجب داستانی بود👌
@user-cs9fd5fk8s
@user-cs9fd5fk8s 5 ай бұрын
بسیار عالی
@hosmmean8807
@hosmmean8807 5 ай бұрын
درود بر شما خسته نباشید ❤🌷🙏❤
@MatinTaghvaei
@MatinTaghvaei 5 ай бұрын
عالی
@mehrawnofficial6796
@mehrawnofficial6796 5 ай бұрын
هنوز ویدئو رو کامل ندیدم اومدم تا یادم نرفته کامنت بزارم اونجایی که گفتی لش میکردن چقد خندیدمممم😂😂😂😂😂 وااااااااااای عاشقتم مررد😂😂😂😂😂
@farzanekani1162
@farzanekani1162 Ай бұрын
Tnx
@danibel123
@danibel123 5 ай бұрын
به خورده داستان پيچيده بود لطفا تفسيرش رو هم بذاريد
@shivaomrani
@shivaomrani 5 ай бұрын
یکی از داستانهای معروف و شیرین صمد بهرنگی ،کوراوغلو هست که بسیار جالب و خواندنی هست.
@rezadavoudi6461
@rezadavoudi6461 5 ай бұрын
Thank you very much 💚🤍❤️
@mohammadghavabesh4726
@mohammadghavabesh4726 5 ай бұрын
انشاالله همینجور پیش بریت
@miraschel2496
@miraschel2496 2 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤❤ thanks
@faridmostafazadeh.
@faridmostafazadeh. 5 ай бұрын
Best of the Best ✨️♾️
@S0r0ush
@S0r0ush 5 ай бұрын
Great
@SoroushNash99-fc5vr
@SoroushNash99-fc5vr 5 ай бұрын
درود سمد بهرنگی عالیه و درود برای این ویدیو❤❤
@admintadbir1578
@admintadbir1578 5 ай бұрын
عالی بود لطفا بیشتر از داستان های آذربایجانی بزار
@ashrafhamzeharaghi4165
@ashrafhamzeharaghi4165 5 ай бұрын
Very good
@aminman9436
@aminman9436 2 ай бұрын
مرسی
@mina1990b
@mina1990b 5 ай бұрын
چه جالب من دیشب این داستانو خوندم😊
@yassi93
@yassi93 5 ай бұрын
این داستان رو البته با یک ورژن متفاوت مادربزرگ خدا بیامرزم شبا برام تعریف کرد.یاد روزهای خوبی افتادم.ممنون
@Malibu-ku2to
@Malibu-ku2to 5 ай бұрын
I wish you had your personal analysis at the end!! 🙏🏻
@sepsar2217
@sepsar2217 5 ай бұрын
دن کیشوت هم تعریف کنید
@Alireza-de4nb
@Alireza-de4nb 5 ай бұрын
قبلاً گفتن هست توی کانال
@majid6055
@majid6055 5 ай бұрын
قبلا گفته شده
@HamidSorsori
@HamidSorsori 5 ай бұрын
درود برشما❤❤
@rezansalehi4694
@rezansalehi4694 5 ай бұрын
چه داستان عجیب و جالبی ❤
@hosienrahbari990
@hosienrahbari990 5 ай бұрын
مرسی از آقای حافظی عزیز ، میشه لطفاً از داستان های آقای تالکین هم در کانال ، ویدیو بسازید
@ghazalazad6678
@ghazalazad6678 5 ай бұрын
بسیار زیبا و دلنشین بود.🌺🌺🌺 به یکی از دوستان که کامنتی نه چندان دوستانه اما با هدف به اندیشی گذاشته بود نوشتم برای شما خوبان هم می نویسم تا همه با هم بدونیم. بله گرایشات کمونیستی داشته اما این داستان جادویی زیبای شاه و پریان برگرفته از داستان‌های فولکور مردمیه و زیادی هنر اندیشه و دستان صمد بهرنگی نقش آفرینی کرده و استاد داستانی به زیبایی و ظرافت مینیاتور آفریده. به جای زهی و خوشا چشم تنگ می کنید.چه کسی گفت داستان تنها برای کودکان است و یا نوجونها اونهم نوجوان‌های امروزی که تو دنیای نت بدترینها رو می بینند و می آموزند نباید بشنوند باید بشنوند و از خطرات آدمهای سمی در قالب دوست و همسر و همسایه و یا حتی خونواده آگاه بشوند و از منظور داستان پندها اندوخته کنند.
@AiRiNciAM
@AiRiNciAM 5 ай бұрын
@pejhmanmottaghi4588
@pejhmanmottaghi4588 5 ай бұрын
کاش منم یه تلخون داشتم
@user-lx1pn8ie5j
@user-lx1pn8ie5j 5 ай бұрын
درودبرشماویادصمدبهرنگی جاودانه باو
@user-ov1wp7nk3g
@user-ov1wp7nk3g 3 ай бұрын
❤❤❤
@hoomanakhtari3466
@hoomanakhtari3466 27 күн бұрын
👌👌👌
@thomadpreising9941
@thomadpreising9941 5 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤
@nasimrazzaghi7639
@nasimrazzaghi7639 5 ай бұрын
تلخون از داستانهای فولکلور آذربایجان هست که از مادربزرگهامون شنیدیم و مثل کتاب افسانه های آذربایجان صمد بهرنگی بازگویی شده ربطی به اعتقادات کمونیستیش نداره .آرمان عزیز ممنون از زحمات شما
@maryammana2618
@maryammana2618 17 сағат бұрын
🙏❤️
@MohammadrezaMehrani4895-st5oe
@MohammadrezaMehrani4895-st5oe 5 ай бұрын
عمو آرمان ممنون بابت زحمتی که میکشید بروبچ گروه🙏🙏شاهنامه رو هم دریاب ممنون❤🎉❤
@Aeen_afk
@Aeen_afk 2 ай бұрын
👌👌👌👌
@lantern1358
@lantern1358 5 ай бұрын
فکر کنم اسم این داستان افسانه آه بود
@sasankarimi2607
@sasankarimi2607 5 ай бұрын
واقعا زیبا. گویندگی عالی ویدیو عالی. خیلی ها تو این سبک فعالیت میکنن اما دو نکته مهم رو رعایت نمیکنند.یکی گویندگی که باید خوش صدا و سینوسی باشه و شبیه لالایی نباشه که بخوابی.دوم زمان هست.اگر طولانی باشد خسته کننده میشود و احتمالا در میانه‌ی راه بیخیال بشی و کلا ببندی و خاموش کنی. اما تیم قدرتمند دیپپادکست این دو اصل را رعایت میکنند برا همینه بیننده‌ی زیادی دارند
@mohsenrajabi3861
@mohsenrajabi3861 5 ай бұрын
درود بر دیپ استوریز ودیپ پادکست❤👍
@afg.swe.a.m4723
@afg.swe.a.m4723 5 ай бұрын
من کتابهای گوناگونی میخوانم . و امشب این کتاب مرا به دوران کودکی ام برد . و کاملا خاطرات کودکی ام تازه شده و حس عجیب و خوش‌آیندی دارم . ده سال میشود از مادرم دورم و از این دست قصه ها(افسانه ) برایم میگفت مادر مهربانم .❤❤❤ واقعا لذت بردم محترم ❤❤❤❤
@irajmorady444
@irajmorady444 5 ай бұрын
سالها قبل یه فیلم سینمایی ایرانی از تلویزیون پخش شد که اسمش افسانه آه بود و تقریباً همینطور بود.
@saharamorgana
@saharamorgana 5 ай бұрын
چقدر عالی قشنگ میشه ازش یک فیلم زیبا درست کرد❤ افسوس و صد افسوس که این حکومت به آثار فاخر دست رد میزند و نابود میکند...برای مثال بجای رستم و سهراب فیلم های آت و آشغالی مثل مختار میسازه و جومونگ پخش میکنه و در سینمای ایران هم بیشتر ابتذال و نابودی میبینیم ..نمیدونم چی بگم واقعا کاش به آثار نویسندگان و هنرمندان خودمون اهمیت بدیم و در ابعاد بالا تر تبدیل به فیلم و سریال کنیم... به امید آزادی و پیشرفت❤
@zm7096
@zm7096 5 ай бұрын
Cheerup ❤
@hermesarm2721
@hermesarm2721 5 ай бұрын
درود بر شما آرمان ارجمند . صمد، نویسنده ای چیره و توانا بود . او در هنگام پیشرفت ایران البته با صدها توطئه درون و بیرونی، نق و غرو لند می کرد و خلاصه خواستار بابا استالین بود. من او را آدم مشنگ و ره گم کرده ای می دانم. حیف از این ایران با اینهمه ویرانکار و میهن ستیز. سپاس از شما
@sabablueiy8594
@sabablueiy8594 4 ай бұрын
تموم شد؟؟ چرا ادامه نداشت😿
@hoomanakhtari3466
@hoomanakhtari3466 27 күн бұрын
🙏😂👌
@delmyayang3973
@delmyayang3973 5 ай бұрын
چرا من هیچ چیزی از این داستان نفهمیدم 😅؟ چرا هر بار دوست داشت به عنوان برده فروخته بشه ؟
@maryamghafoorian9597
@maryamghafoorian9597 5 ай бұрын
ممنون آرمان عزیز 🌹 آه ؛ ایرانم ۴۰ و اندی سال است که مرده ما تمام مدت غمش را در سینه نگه داشتیم ب امید پر آزادی و تولدی دوباره 🌹
@ramin7663
@ramin7663 5 ай бұрын
برو بریم
@PiMad
@PiMad 5 ай бұрын
کجایی شام بیا شام بیا
@bahram8402
@bahram8402 5 ай бұрын
آقا يه تغييري كردي!
@Calvin1a
@Calvin1a 5 ай бұрын
یعنی فرهنگ آذربایجان اینطور غنیه؟
@behzadparsa
@behzadparsa 5 ай бұрын
👍💚🤍♥️👍
@saraskincare
@saraskincare 5 ай бұрын
آهنگ پایانی نه نظرم مناسب نبود
@matinzarei5708
@matinzarei5708 5 ай бұрын
کاش مفهومشم مگفتین اصلا هیچی دستگیرم نشد
@user-ly1po3fn8d
@user-ly1po3fn8d 5 ай бұрын
فک نکنم کلا مفهومی داشته باشه چون گمان کنم داستان کودکه
@mohammadmoosavi3625
@mohammadmoosavi3625 5 ай бұрын
​@@user-ly1po3fn8dبه کدوم کودکی راجع به بک*ن(همون حرومی های قبرستان) های زن یکی دیگه داستان میگن؟
@alanalians5070
@alanalians5070 5 ай бұрын
چقدر داستان مرخرفی بود ، آرمان جان دمت گرم ، ولی از نویسنده های مغزشل مثل بهرنگی بهتر پیدا نکردی ؟ از داستان مغشوشی که نوشته معلومه که چه ذهن بیماری داشته
@uzerzergut_
@uzerzergut_ 5 ай бұрын
درود بر شما✊🤝
@user-iw2qw1ke9p
@user-iw2qw1ke9p 4 ай бұрын
اگه بخوای به داستانش داستانی نگاه کنی خوبه ولی اگه بخوای ایدئولوژیک نگاه کنی .واویلا
@mr.niceguy8618
@mr.niceguy8618 5 ай бұрын
داستان خوبی بود و از داستان زیباتر کارکتر ھای سکسی و جذاب بود کہ از اون دوتا خانم جواان بہ تصویر کشیدی 😉😉
@Raysh4th-pk8ov
@Raysh4th-pk8ov 5 ай бұрын
چقدر آشفته و غیر واقعی .عمرا بچه ای اینو بفهمه و خوشش بیاد
@Hoseinataei
@Hoseinataei 5 ай бұрын
حکایتهای صمد بهرنگی. صمد گرایشات کمونیستی داشت حیف 🎉🎉🎉
@xgvx561
@xgvx561 5 ай бұрын
لطفاً آثار روسیه بزار
@scienceart5285
@scienceart5285 5 ай бұрын
آرمان جان ممنون. ولی چیه این آخه!؟ اینهمه نویسنده‌ی بدرد بخور. اگه از ایران هم میخوای داستان بگی، صادق هدایت برات کلی کار خوب آماده داره. مسخ رو که روایت کردی عالی بود. کافکا اینهمه داستان کوتاه خوب داره که هم فلسفیه و هم شاهکار‌. یا سایر نویسنده‌های مشهور جهان. به اونا بپرداز.
@aminv5887
@aminv5887 5 ай бұрын
اسم کمونیست ها و چپی ها که میاد کهیر میزنم !
@delvin519
@delvin519 5 ай бұрын
داستان خیلی خیلی بیخود و تخمی تخیلی بود ادمو یاد کس شعر خوانی براهنی می اندازد
@scienceart5285
@scienceart5285 5 ай бұрын
منم... بابا آدم به عنوان مثال داستانهای کافکا یا داستایوفسکی رو میخونه پشماش میریزه. این چی بود آخه!؟ 😂🤦🏻‍♂️ یه قطره اشک و یه قطره خون. الان بهشون بگی میگن نه تو نمیفهمی و اینا نماده و رمزه داره و سمبولیکه 😂😂
@sorooshsoroosh4799
@sorooshsoroosh4799 5 ай бұрын
تنها قسمت این داستان که واقعیت بود و میشه ازش پند گرفت اینه که : از هر پنج زن ، چهارتاشون عامل بدبختی و نیستی اطرافیانشون هستن و یکیشون انسانه واقعیه...و البته انسانی که هیچ مردی نمیتونه مثل اون باشه... امیدوارم اون یکی نصیبشون بشه و اون چهارتا نسلشون منقرض بشه...
@silent.963
@silent.963 5 ай бұрын
با خسته نباشید ، باید بگم خیلی مزخرف بود داستانش.. لطفا وقت ارزشمندتون رو صرف این محتواهای چرت نکنید ، از شما توقع نداریم
@abbasmaleki5913
@abbasmaleki5913 5 ай бұрын
اقا خدایی این داستانای مسخره و چرت و پرت و کودکانه رو چرا کلیپ میکنین اخه؟!اوکی، جزیی از فرهنگه و زمان خودشون شاخ بودن، ولی واقعا الان دیگه خیلی حال بهم زن و مسخره شدن، بخصوص وقتی بصورت اورجینال بیان نمیشن و یا به شعر! مثل شاهنامه ک داستاناش به شعر بی نظیره و شاهکار
@alirezanaeimi5698
@alirezanaeimi5698 5 ай бұрын
Lصمد بهرنگی رو به عنوان داستان نویس کودکان میشناسن با گرایشات کمونیستی . این داستان که مناسب برای کودکان نیست. اندیشه های کمونیستی هم که تاریخ نشون داده چه طبعات وحشت ناکی داره. به نظرم باید به تاریخ و افراد مشهوری که داریم کمی فکر و بازنگری کنیم. گویا در دوران قدیم خیلیاز افراد که شخصیت های خوبی بودن الان جوره دیگه باید دیدشون
@minahashemi2353
@minahashemi2353 5 ай бұрын
با نظرتون مخالفم اول که هیچ گرایش و ایدیولوژی در شروع بد نبوده و نیست آن چیزی که اون ایدیولوژی رو بد می‌کنه به نظرم گذر زمان و افتادن دست افراد قدرت طلب هست دوم این که کدام داستان بهرنگی به درد کودکان میخوره؟ من که هیچ کدامشو برای فرزندم نمیخونم
@Malibu-ku2to
@Malibu-ku2to 5 ай бұрын
You are right. I remember he was against Farsi as the national language. Iran has been a geo-ethnic country since day one. Farsi language and its literature have a great factor that helped us to bond together. 🙏🏻
@ghazalazad6678
@ghazalazad6678 5 ай бұрын
بله گرایشات کمونیستی داشته اما این داستان جادویی زیبای شاه و پریان برگرفته از داستان‌های فولکور مردمیه و زیادی هنر اندیشه و دستان صمد بهرنگی نقش آفرینی کرده و استاد داستانی به زیبایی و ظرافت مینیاتور آفریده. به جای زهی و خوشا چشم تنگ می کنید.چه کسی گفت داستان تنها برای کودکان است و یا نوجونها اونهم نوجوان‌های امروزی که تو دنیای نت بدترینها رو می بینند و می آموزند نباید بشنوند باید بشنوند و از خطرات آدمهای سمی در قالب دوست و همسر و همسایه و یا حتی خونواده آگاه بشوند و از منظور داستان پندها اندوخته کنند.
@ALBORS771
@ALBORS771 5 ай бұрын
آقا راست میگه ،چپها خیلی خطرناکند:انداختن بمب اتم،جنگ جهانی اول ودوم،بمب مادرانداختن درافغانستان،تاریخ استعمار،همین آلان کشتن پنج هزارکودک درغزه ،داغون کردن محیط زیست فقط به دلیل سودزیاد نه احتیاج وووو....... جهان احتیاج به یک ساواک شاهنشاهی داره تاباقیمانده چپها روهم😂
@amin45769
@amin45769 5 ай бұрын
کاملا درست میگید
@ms_ahmadi1986
@ms_ahmadi1986 5 ай бұрын
من واقعا موندم هدف تیم دیپ پادکست از ساخت این برنامه چی بود،یه کتاب داستان بسیار بسیار ضعیف که نه منطق داشت نه معنی. البته تنها خوبیش این بود که دیگه کلا این کانال رو دنبال نکنم و هیچ برنامه ای دیپ استوری رو نبینم،چون اگه مجدد بعد وقتی که گذاشتم ببینم با یه فاجعه مواجه بودم اون موقع است که باید به شعورم شک کنم که چرا از تجربه اشتباه قبلی درس نگرفتم،چون اشتباه اول میشه تجربه ولی تکرار اشتباه میشه حماقت.
@6xboss620
@6xboss620 5 ай бұрын
چرندیات جز نبود😂
Glow Stick Secret (part 2) 😱 #shorts
00:33
Mr DegrEE
Рет қаралды 22 МЛН
Teenagers Show Kindness by Repairing Grandmother's Old Fence #shorts
00:37
Fabiosa Best Lifehacks
Рет қаралды 33 МЛН
نی نواز هاملین : ترسناک اما واقعی
20:54
deep stories
Рет қаралды 19 М.
کتاب ممنوعه یازده دقیقه
1:52:03
کتاب خونه
Рет қаралды 449 М.