Рет қаралды 47
سلام به شما دوستان عزیزخیلی خوش اومدین به کانال داستان های شبانه
لطفا برای دیدن داستان های بیشترروی لینگ زیرکلیک کنید
/ @nightshahriyar.94
داستان امرزمون درباره ی سلطان محمود که یک شب لباس مردم عادی میپوشه میره میان مردم که به خرابی میرسه که چندنفر نشسته اند باهم صحبت میکنندسلطلان محمود میفهمه که انها دزد هستن با انها همراه میشه.......
داستان طنز
داستان واقعی
داستان خیانت
داستان خنده
🤗دوستان عزیزامیدوارم از دیدن وشنیدن این داستان و حکایت جالب آموزنده لذت بره باشین❤
خیلی ممنون میشم که کانال ما مشترک بشید اون رو سابسکرایب کنیدو ویدیوهارولایک کنید🙏
نظرات وپیشنهادهای شما عزیزان میتونه کمک کنه کارهای بهتری برای شما بسازیم وبا کمال احترام تقدیم شما کنیم🙏
❤همراهی شماو حمایت های شما برامون بسیار ارزشمند وخیلی ممنون میشم که در کانال مشترک بشید و اون رو سابسکرایب کنید👍
برای شنیدن داستان های جدیدو دیدن ویدیوهای جدیدمون حتمازنگوله🔔 را فعال کنیدبه محض منتشر شدن به شما اطلاع داده بشه
• داستان پرماجرا پسر باز...
• داستان های شبانه ؛ حکا...
• داستان زن ابلهی که شوه...
• داستان ملانصرالدین باد...
• داستان مرد خارکن که دو...
• "داستان پادشاهی: بازی ...
• "داستان مار و زنبور"مر...
• داستان پدر و پسر/داست...
• "داستان وزیره حیلهگری...
• " داستان پادشاه عاشق ک...
• داستان جذاب چوپان کچل ...
• داستان"رازهای دزد زیرک...
#داستان
#حکایت
#داستان_های_شبانه
#داستان_دزدان
#حکایت_جالب
#داستان_سلطان_محمود
#داستان_دزد
#داستان_کهن
#داستان_عاشقانه
#یوتیوب
#داستان_جالب
#حکایت_فارسی
#حکایت_زیبا
#داستان_خنددار
#داستان_آموزنده
#حکایت_های_ایرانی
#داستان_کلیله_و_دمنه
#داستان_جالب_فارسی
#داستان_زیبا
#حکایت_خندار