Faramurz shingiryani فرامرز شینگریانی شعر عاریفانه از مکی سید نادر خان کیانی که تقریباً 45 سال پیش ضبط شده است
Пікірлер: 2
@loverboy1984 ай бұрын
بده ساقی بروز وصل می پیمانه پیمانه ز دستت بخش ما را ای صنم مستانه مستانه بدردو محنت و اندوه و رنج و عشق ورزیدن به صحرا ساز با دیوانه گان همخانه همخانه بود در کوی این دیوانه گان عشق چون مجنون قدم را رنجه سازد دلبر جانانه جانانه بسر بین رشته زنار در بر خرقه پشمین از این رو خواندم اهل خرد دیوانه دیوانه هر آنکس دست بر زلفی نباشد بشکند دستش منم در شب بروی یار چون پروانه پروانه بجز عاشق نداند هیچ کس سر الهی را همه خلق اند از اسرار حق بیگانه بیگانه به نادر می بمی زان حی بساغر ریز پی در پی مگو از کی برم از وی بسی افسانه افسانه