فلسفه پدیدارشناسی چیست؟

پدیدارشناسی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی پدیدارها میپردازد.
هر آنچه که انسان ادراک میکند و از هستی و اشیا فهم میکند، در این شاخه هست.
آغاز این علم را به افلاطون نسبت میدهند اما بزرگترین پدیدارشناسان، کانت و هوسرل بوده اند.
سارتر نیز پدیدارشناسی را از دیدگاه هستی شناسانه بررسی کرد.
#فلسفه #انسان #پدیدارشناسی
فلسفه پدیدارشناسی چیست؟

[@BaManMotaleeKon]

چه توضیحات خوبی...یادش به خیر چقدر این مباحث رو دوره دانشگاه مشکل داشتم😅

[@aliramin3893]

سَیَلان بنظرم صحیح تر باشد

[@user-dg6so2rw8t]

درودنثارپسرخوشگل وارجمندتقدیم باد❤❤❤❤!

[@Mahdi_PHP]

سپاسگزارم از نگاه شما 🌻

[@Eghbal54]

🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺درود بی پایان به شما 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺 سپاسگزار از تلاشتان 🌷🌻🌷🌻🌷🌻

[@Mahdi_PHP]

سپاس از نگاه ارزنده شما 🌻

[@mewmewvizviz4801]

Thanks a lot for your informative video, mehdi jan, Padidar shenasi be dowrane younane bastan barmigardad vali mitavan an ra be 2 dowreh pish o pas az Edmund Husserl dastebandi kard.pish az hussrel padidarshenasi omdatan be fahm o edrak e hasti mipardazad val pas az an eb manaye tafsiro tavil an mibashad. padideh ya padidar shenasi az did e vazhgani be manaye barresiye anche dide mishavad va motaleye va tousife anvae an va nahveh boruze an ghabl az inke an ra az lahaze arzeshi tavil ya ghezavat konim, ,vali az nazare falsafi be manaye pazhouhesh va gahi mostaghim az padididarhaie ast ke dar tajrobeh bi vaseteh ashkar mishavad , pas benabarin sakhtarhaye zati ya mahovi an ra tousif konad, pas mitavan goft kasbe marafet ya shenakhte daghigh az tarighe tajrobeh danest. tajrobeh zisteh baraye tahlile agahi besyar mohem va kelidi ast choon ke bayad har gooneh pishfarz o nazar o tafsir ra kenar gozasht.

[@Mahdi_PHP]

درود بر شما آگاهِ فرهیخته. با دیدگاه شما کاملا موافقم 🌻

[@tomcarter3070]

بله ظاهر وباطن یکی است ماهیت جمع غیرقابل انکار این دو است

[@Mahdi_PHP]

سپاس از شما 🌻

[@AlirezzaGT]

ناب بود

[@user-bh6bi4yn1f]

Tnks❤

[@Mahdi_PHP]

❤️🌻

[@aliramin3893]

با درود به شما و سپاس که مسائل فلسفی را به زبان ساده و قابل فهم به خوبی توضیح میدهید. البته در توضیح علم مُثُل فرمودید که عالم مثل به مثابه سایه هاست و عالم حقیقت نور خورشید (دقیقه ۱:۲۲) . بنظر میرسد که خلطی رخ داده و قضیه برعکس است . افلاطون اعتقاد داشت جهان فعلی(عالم پدیدار) ، سایه‌ای از جهان واقعی و عالم حقیقت (یا عالم مثل)است. مانند سایه‌های دیوار غار. به عبارت دیگر حقیقت همان عالم مُثُل است و این جهان فعلی ما ، سایهٔ عالم مثل است. با پوزش فراوان

[@Mahdi_PHP]

درود سخن شما صحیح است متاسفانه گاها بیان بعضی مطالب سخت‌تر از بیان انهاست. هرچند شما این مهم را به انجام رساندید سپاس فراوان 🌻

[@Real_mb]

ممنون ساده و روان توضیح دادید ولی چرا کامل و جامع نبود و از مارتین هایدگر چیزی نگفتید اصل مطلب رو جا انداختید

[@Mahdi_PHP]

درست میفرمایید کوتاهی بنده بود🙏

[@khosropifar4451]

مهربان استاد درود خوب مثلا حالا پدیدار گردو آیا پوست و هسته و مغز هست که میشود بگوییم پدیدارهای مکمل یا خیر پدیدار پوست است و ماهیتی نیست ؟ در صورتیکه با شکافتن گردو پدیداری دیگر بر ما ظهور میکند

[@Mahdi_PHP]

به دیدگاه فیلسوف و خودتان دارد. میتوانید همانند کانت، مغز و ماهیتی در نظر بگیرید یا همانند هوسرل و سارتر، پوسته‌ای تهی در نظر بگیرید، پدیداری که ماهیت است‌. به هر روی، حقیقت بر ما پوشیده است.