جالب بود ولی با اخرش نوافق نیستم که من مسئول همه اتفاقات زندگیم هستم هر ادمی گاهی ممکنه تو موقعیتی قرار بگیره که اصلا و ابدا اختیاری تو اون موضوع نداشته مثل رها شدن توسط پدر و مادر یا مثلا تجاو.ز یا ازدواج اجباری
@omidfardayan2 күн бұрын
آنچه در این ویدیو آمده ، خزعبلی بیش نیست ! درژینسکی تا این حد احمق نبود ، با دیدن ضربدر فکر کند ، لنین خواهان اعدام زندانی سیاسی است و دیگر اینکه لنین رهبر کبیر زحمتکشان جهان هیچگاه فرمان اعدام کسی را که دستش به خون مردم آلوده نبود ، صادر نکرد ! او تا آن اندازه رئوف بود ، زنیکه به وی پنج تیر شلیک کرد و بر اثر جراحات بجا مانده از آن تیرها ۶ سال بعد جان سپرد را بخشید ! لنین هیچ مشکلی نه با مخالف کمونیسم داشت و نه حتی دشمنش ! او فقط جواب گلوله را با گلوله میداد و زمانی هم فرمان ترور سرخ را صادر کرد ، منشویک ها مبارزان انقلابی را ترور سفید میکردند !
@omidfardayan2 күн бұрын
اگر بخواهیم تنها با منطق هیچ چیز خود به خود به وجود نمی آید ، بودن خدا را اثبات کنیم ، به وجود آمدن خود به خودی خدا را چگونه میتوان ثابت کرد ؟ در اینکه منظومه شمسی و بطور کلی هستی با وجود کهکشان های بیشمار خود به خود به وجود نمی آیند ، تردیدی نیست ولی باز سئوال خدا چطور خود به خود به وجود آمده بی پاسخ میماند و راه نجات از آن ، پی بردن به بی وجودی خداست و همگان بدانیم ، خدای خالق جهان و آفریدگار انسان قدرتی است بی وجود قادر به ایجاد وجود !
@omidfardayan2 күн бұрын
تا زمانی در پی یافتن وجود خدا یا اثبات وجودش هستیم ، ره به جایی نخواهیم برد و غافل از آنیم ، خدا وجودی ندارد بتوان به آن پی برد یا وجودش را اثبات کرد ! با منطق علت معلول هم وجود خدا ثابت کردنی نیست ، چون سئوال خواهد شد ، علت وجود خدا چیست ؟ بزودی شاعری پیامبر با معجزه اش هم پیامبر بودنش اثبات خواهد کرد و هم درک و شناخت تازه و جدیدی را از خدا و هستی به مردم جهان خواهد داد !
@HouraAskari3 күн бұрын
زندگی ارزش جنگیدن داره؟! چرا باید جنگید؟! که دقیقا به چی برسیم؟!
@HouraAskari3 күн бұрын
زندگی ارزش جنگیدن داره؟! چرا باید جنگید؟! که دقیقا به چی برسیم؟!
@katpat87723 күн бұрын
درتاریخ هیچوقت اشرافیتی نداشتیم که حکومت عادلانه ساخته باشد نیچه در اینجا دنبال ایده ال است نه انچه مبسر است همه تاریخ نویسان ناپلیون رایک دیوانه جنسی و راهزن میدانند او 10 درصد جمعیت اروپا را قتل عام کرد و هیتلر 7 درصد جمعیت اروپا
@ShonMardani4 күн бұрын
Who called these writers Existentialist? What is their common point? There is nothing new offered by this confusing philosophy.
@payampirouzi4 күн бұрын
عالی
@fslastone53415 күн бұрын
اگر امکان دارد در باره تفاوت رالیسم و ایدالیسم هم اگر توضیح دهید .سپاسگزارم.
@yasinmonir36766 күн бұрын
واقعا شما خودتون از اساتید بزرگ فلسفه هستین در واقع چیزایی که آدم اینجا یاد میگره خیلی ارزشمنده.🤩🤩
@Mahdi_PHP5 күн бұрын
سپاس از اینکه به بنده توجه کردید 🤝
@mewmewvizviz48016 күн бұрын
با سپاس از ویدیوی آموزنده شما مهدی جان هگل از فیلسوفانی است که فلسفه دشواری دارد.فلسفه از حقیقت سخن میگوید، وقتی از فلسفه تاریخ سخن به میان میآید یعنی حقیقتی که در تاریخ متجلی شده است. هگل در فلسفه تاریخ از اصطلاحی با عنوان جمع بین عین و ذهن استفاده میکند. بر این اساس،اگر منظور از تاریخ آن اتفاقاتی است که در خارج افتاده و امروز دیگر به آن دسترسی نیست تاریخ عینی و اگر مقصود گزارشی است که از یک واقعه تاریخی نقل میشود تاریخ ذهنی است. اندیشه هگل در حقیقت جمع میان عین و ذهن است. هگل معتقد بود آن چه شما به عنوان امر بیرونی میشناسید و آن چه که از آن فهم میکنید در یک دیالکتیک با هم متحد میشوند، در حقیقت شما دو پدیده ندارید بلکه هر دوی آنها یک پدیده هستند و این تاریخ است. این تاریخ زمانی فلسفی میشود که لباس مقولات را بر آن بپوشانیم و آن را در سیر دیالکتیکی قرار بدهیم.هگل میگوید تمام حرف من در فلسفه تاریخ این است که نشان بدهم تاریخ محل قدم برداشتن و جریان پیدا کردن عقل است، تاریخ سیری است که آگاهی تا رسیدن به مطلق طی میکند، تاریخ کاملا عقلانی است و تصادفی نیست.تاریخ مسیر عقلانیت و مسیر حرکت روح به سمت آزادی است بنابراین استفاده کردن یا نکردن از شواهد تاریخی دیگر تفاوتی ندارد.همه نظام هگل بر اساس حرکت ایده یا حرکت آگاهی است. اولین رکن نظام هگل منطق است، آنجایی که ایده در ساحت مفهوم زیست میکند. ابتدا ایده در ساحت مفهوم زیست میکند و تجلیات مختلف دارد و منطق را شکل میدهد. منطق هگل مقولات هگل است و به نوعی متافیزیک محسوب میشود. از دیدگاه هگل سه مرتبه وجود دارد؛ ایده در ذهن، ایده در خارج و مرتبه سوم جمع بین ذهن و عین یا همان طبیعت است. جمع بین امر طبیعی و غیر طبیعی که همان روح است. انسان یک ساحت ذهنی دارد و یک ساحت طبیعی و این ویژگی تنهای برای انسان است از آن جهت که آگاهی دارد. فلسفه هگل در نهایت به یک امر مطلق میرسد که آن اوج یقین است. از منظر هگل این حرکت آگاهی و عقلانیت است که تاریخ را میسازد نه یک شخص یا گروه. عقلی که هگل به آن اشاره دارد یک عقل بیرون از طبیعت به معنای عقل فعال و یا عقل یک انسان تک نیست بلکه او قائل به حکومت قوایی در این عالم است که به آن عقل یا روح میگوید.
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
سخنان شما ، همیشه بنده را به وجد میاورد سپاس 🌻
@mewmewvizviz48016 күн бұрын
@@Mahdi_PHP با سپاس فراوان از شما که بهانه ای برای فلسفیدن و زمانی به اندیشیدن فراهم کرده اید.دستهایت را به گرمی میفشارم.
@user-zu6tv7ey7t6 күн бұрын
البته در باب ذوق هنری هم به معنای عینی که در جمله کاملش میگوید این است که نادرند زنانی که ذوق هنری دارند
@Eghbal546 күн бұрын
🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺درود بی پایان به شما 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌺 سپاسگزار از تلاشتان 🌷🌻🌷🌻🌷🌻
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
سپاس از نگاه شما 🌻
@user-bh6bi4yn1f6 күн бұрын
مثل همیشه عالی بود ممنون از شما ♥️
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
سپاس از توجه همیشگی شما 🌻
@user-bh6bi4yn1f6 күн бұрын
❤😊
@user-zz3ey3le5d6 күн бұрын
چنین نیست که کسی مسعله را نه میداند و آن را تفهیم کند و چنین نیست که کسی مسعله بداند و به تواند تفهیم کند دانستن مسعله شرط لازم تفهیم کردن است نه کافی
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
👏🌻🙏
@thinkandfeel83867 күн бұрын
جسارتا بنظر میرسه اولین بار فلسفه تاریخ در فلسفه شیلینگ بکار گرفته شده
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
درود بر شما اطلاعات شما بسیار بیشتر از بنده هست 🙏
@Eng.kamran7 күн бұрын
محتوا خیلی سطحیه یکم عمیق تر و تخصصی تر کار کن
@Fersagooj6 күн бұрын
نکنه میخوای مثل چنل فلسفه در زندگی اونقدر پیچیده توضیح بده😂🗿 "اونم چنلش خوبه"
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
سپاس از توجه و نقد شما 🙏
@Eng.kamran6 күн бұрын
@@Fersagooj توجه نکردی دوست عزیز گفتم تخصصی و عمیق نگفتم پیچیده
@mehdiasadzadeh48657 күн бұрын
۱۷۸۹
@Mahdi_PHP6 күн бұрын
سپاس از توجه و دقت شما 🌻
@Leylalotfalian79519 күн бұрын
🤍
@Mahdi_PHP8 күн бұрын
🌻❤️
@karwankeshavarzi35529 күн бұрын
استفاده کردیم❤
@DeMasi-jd5vl9 күн бұрын
با سلام انتخاب موضوعات خوب هستند ولی تشریح شما ارضا کننده نیست لطفاً صدا را هم بهتر کنید
@Mina.book.reader10 күн бұрын
بالاخره کامل دیدم مثل همیشه عالی🤩
@Mahdi_PHP8 күн бұрын
مثل همیشه، هوامو دارید🌻❤️
@user-cf8lc5ny4i10 күн бұрын
اراده مردم روسو
@azadandish633111 күн бұрын
مذهبیون اعتقاد دارن که دنیایی اخرتی وجود داره که در ان فرد رها از هر دغدغه ای تا ابد زندگی میکنه به زبان دیگه بگم در آن دنیا انسان زندگیی میکنه بدون هدف، آیا آن زندگی بی هدف و این زندگی هدفمند (به تعبیر مذهبیون) تفاوتی با هم دارند؟ همانطور که هیچکس بعد از مرگ به این دنیای "ما زندگان" برنگشته و به ما از ان دنیای " انها مردگان" توضیحی بدهد، ایا عاقلانه نیست که بگویم بیاییم امروزمان را زندگی کنیم؟ بنظرم زندگی یعنی لحظه ها رو با هم دیدن و لذت بردن،
@kouroshfarzamrad871712 күн бұрын
من به ترکیبی از باورهای این دو اعتقاد دارم طبیعت نه خوب و نه بد، مردم ذاتا مساوی آفریده نشدند چون حداقل می دانیم که ژنتیک تفاوت های مهمی ایجاد می کند اما از طرفی نقش طبقات اجتماعی و روابط قدرت را هم نمیشود نادیده گرفت در نهایت هم قدرتمندان با وضع قوانین سوگیرانه ضعیفان را تحت تسلط قرار میدهند و هم ضعیفان برای مقابله ذهنی با این قدرت عدالت را ابداع میکنند
@AliZarei-yh2bc12 күн бұрын
😊
@user-bh6bi4yn1f12 күн бұрын
درود بر شما ♥️
@user-zz3ey3le5d12 күн бұрын
درود بر شما از قوال سارتر می فرمایید ا۱) انسان آزاد است، ۲) ا انسان مجبور است انتخاب کند تناقض است اگر مجبور است پس آزاد نیست و اگر آزاد است پس مجبور نیست
@user-qt7br8jd6i12 күн бұрын
❤❤❤❤❤
@user-qt7br8jd6i12 күн бұрын
❤❤❤❤
@user-qt7br8jd6i12 күн бұрын
❤❤❤❤❤
@mewmewvizviz480113 күн бұрын
با دورود وسپاس مهدی جان برای فهم ودرک دیدگاه شوپنهاورازجهان همچون شر نخست باید شررا پیکر بندی کرد.دریک بخش بندی کلان میتوان به سه گونه از شر(از لحاظ حوزه وجودی) اشاره نمود:۱- شرطبیعی: یعنی بلایایی که از طبیعت بر انسان عارض میشوند همچون زلزله، سیل، مرضهای کشنده، مرگ، فقر و مانند آنها که از خارج، انسان را مورد تهدید قرار میدهند. ۲- شراخلاقی : که از طرف انسان به طور اختیاری یا جبری رخ میدهند همچون ظلم، خیانت، دزدی، آدمکشی و هزاران عمل غیر اخلاقی دیگر. ۳-شرمتافیزیکی که همه موجودات ومخلوقات خداوند به آن مبتلا بوده و قابل انفکاک از آنان نمیباشند و منظور از شر متافیزیکی، محدودیت همه موجودات ممکن در مقابل کمال نامتناهی خداوند است. بهدلیل آنکه هر محدودیتی نقص و ضعف به شمار میآید و هر نقصی نیز مشمول شرجهان است؛ازاینرو، محدودیت، فقر و امکان وجودی، شر محسوب میشود. از نگاه شوپنهاور چون جهان همه اراده است، باید همه درد و رنج باشد. برای آنکه اراده بذاته خواست و طلب است و خواهش و درخواست او بیش از وسع و اندازه اوست.درمقابل هر آرزویی که برآورده شود، ده آرزوی نابرآورده وجود دارد. میل و طلب را نهایت نیست ولی کامیابی محدود است. همچون پولی است که به گدایی میدهند تا بتواند با آن امروز خود را زنده نگه دارد و بدبختی خود را تا فردا ادامه دهد. همچنین زندگی شر است برای آنکه رنج مایه و حقیقت اصلی آن است.اگر فشار اندوهی از دل ما برخاست، اندوه دیگری جای آن را میگیرد که مایه آن از پیش آماده شده بود ولی نمیتوانست محسوس شود، زیرا اندوه قبلی جای خالی برای آن نگذاشته بود. ولی همین که جا خالی شد، فوراً میآید و آن را اشغال میکند. زندگی شر است ؛ به محض اینکه شخصی از درد و طلب رهایی یافت ملول و کسل میگردد و در جستجوی سرگرمی برمیآید و این یعنی رنج بیشتر. بنابراین زندگی مانند پاندولی میان رنج و کسالت در حرکت است. زندگی شر است؛ برای آنکه هرچه موجود زنده کاملتر شود،رنج بیشتر میگردد. پیشرفت دانش راه حل این مسأله نیست. هر چه ظواهر و پدیدههای زندگی پیچیدهتر گردد، رنج بیشتر و مشهودتر میشود. در نباتات حس نیست، بنابراین رنج هم نیست. در پستترین انواع حیوانات، از قبیل حیوانات یکسلولی، درد و رنج بسیار کم است، حتی در حشرات استعداد احساس رنج محدود است. درجه بالاتر رنج در حیوانات است که دارای دستگاه عصبی کامل هستند مشهود میگردد و هر چه درجه هوش بیشتر شود، مقدار رنج نیز فزونتر میگردد. بنابراین به هر نسبت که هوش مشخصتر شود و شعور بالاتر رود، رنج و درد نیز رو به ازدیاد مینهد و در انسان به بالاترین درجه خود میرسد. در انسان نیز هر که را دانش و هوش بیشتر، غم و اندوه فزونتر، چنانکه نوابغ بیشتر از همه رنج میبرند. بالاخره بالاتر از همه، زندگی شر است برای آنکه زندگی مبارزه و جنگ است. هر جای طبیعت که بنگریم مبارزه و رقابت و پیکار میبینیم و همه جا تناوب مرگبار پیروزی و شکست به چشم میخورد. همه به سوی مرگ میشتابند و سرانجام مرگ فرا میرسد ومغز و جسم رو به انحطاط میرود. جنون راه فرار از رنج است.دیوانگی راهی است برای اجتناب حافظه از درد و رنج. جنون شکاف نجاتبخشی است که در تار و پود وجدان صورت میگیرد؛ آخرین گریز خودکشی است. در خودکشی بالاخره فکر و تخیل به طور شگفتانگیزی بر غریزه پیروز میگردد. ولی این فتح و پیروزی فقط انفرادی است و اراده به حیات خود در نوع ادامه میدهد. حیات به خودکشی میخندد و به مرگ لبخند میزند؛ در مقابل هر مرگ عمدی هزاران تولد غیرعمدی واقع میشود واین دور باطل و چرخه مرگ زندگی تا اطلاع ثانوی ادامه دارد. چند توصیه کاربردی برای کاهش درد و رنج و شر :آرامش ،سکوت،قناعت،شوخ طبعی ، دوری دوره ای از اجتماع و سوشیل مدیا، سبک زندگی مینیمالیستی و بی خیالی.
@Mahdi_PHP12 күн бұрын
حقیقتا لذت بردم. بسیار کامل و دقیق بود سپاسگزارم ازینکه وقت گذاشتید و بنده رو آگاه کردید♥
@mewmewvizviz480112 күн бұрын
@@Mahdi_PHP شایسته وسزوارسپاسمندی شما استی که تخم سخن و دانه اندیشیدن را میپراکنی.تندرست وشادمان باشی
@mewmewvizviz480112 күн бұрын
@@Mahdi_PHP سپاس از زمان ، مهر و کوشش شما برای برافروختن چراغ اندیشیدن .
@khosropifar445113 күн бұрын
سلام مهدی جان اگر دیر به دیر پای گوهر فروشیت مینشینم روز مرگ ی اینجا زیاد است ....بغیر از تاثیراتی که در باب منازعه و قدرت شوپنهاور در نیچه گذاشت آیا میشود دیدگاه زن ستیز نیچه را نیز متاثر از شوپنهاور دانست؟ ...ولی نگاه نیچه به زنان شرق و اسپارت با شوپنهاور فرق داشت نیچه میگفت یگانه مادران دنیا زنان اسپارت بودند که ابر مرد را زایش مینمودند حتی نمیدانم تا چه اندازه درست بوده که زنان اسپارت کودکان خود را هفته ای دو بار با شلاق کبود میکردند تا آب دیده شوند و نیچه هم بنوعی میگفت اگر مادران اسپارت نمیدانستند که جهان خود شر غایی است چنین سختگیری نمیکردند
@Mahdi_PHP12 күн бұрын
چیزی که جالب توجه است این بوده که دیدگاه درباره زنان از فرد به فرد تغییر میکند. مثلا ولتر که کمی پیشتر از شوپنهاور میزیسته، گفته بود : زن آفریده شده تا مرد را رام کند. نیجه شاید درباره زنان از شوپنهاور بهره گرفته باشد
@HoseinAriai-ql9nt13 күн бұрын
درود فراوان بر شما و سپاس
@Mahdi_PHP12 күн бұрын
سپاس از توجه شما♥
@user-jy8vp2xw5f13 күн бұрын
به پوچی دنیا کار نداریم طبیعت انسان زندگی کردنه
@user-jy8vp2xw5f13 күн бұрын
من فکر میکنم تو خواندی ومیدانی ولی درک نکردی
@user-mi4wg1ve7t14 күн бұрын
عالی❤
@tomcarter307014 күн бұрын
قدرتمندان ضعیفان را استثمارمی کنند قدرتمندان از برابری می ترسند قدرتمندان ظالمان پنهان سلطه گر طبقات درایجادنابرابری هایند